منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت


در فاطمیه از دل و جان گریه می کنیم                                  همراه با امام زمان گریه می کنیم

 

اجرک الله فی مصیبة امّک یا صاحب الزمان

اللهم العن اول الظالم ظلم حق محمد واآل محمد




بغضی غریب بر سینه آسمان نشسته است بغضی که بندبند استخوانم را می‌لرزاند.

آه! ای بهانه هستی! چگونه اندوهگین نباشم وقتی که جشن هجده سالگی‌ات را سیاه پوشیدم هجده شمع خاموش، هیجده …

    فاطمیه شعر داغ لاله است                  قصه زهراى هجده ساله است

فاطمیه قصه‎گوى رنج‎هاست             بهترین تفسیرسوز مرتضى است



گل شکسته من 


چه می شودکه به زانوی من توان بدهی

دوباره صورت خود رابه من نشان بدهی

چه می شود که زمان قنوت نیمه شبت

دوباره بازوی خود را کمی تکان بدهی

چه می شود که دگر مثل روزهای قدیم

کنارسفره خودت نان به دستمان بدهی

به جای آنکه شوی پرپر و به خاک افتی

و روح خسته خودرابه آسمان بدهی .....

گل شکسته ی من پا بگیر دراین باغ

که بازعطربهشتی به باغبان بدهی

تو رابه جان عزیزت مخواه بنشینم

به چشم خویش ببینم چگونه جان بدهی

نفس تومی کشی وحال کودکان این است

چه می شود تو اگر جان در این میان بدهی




جــان بــه قــربــان تـو و سینـه سپر کردن تو                                       صبر کــردی و نگفتی که سپر می شکند

 

یاس‏ها چقدر شبیه تواند، فاطمه!

ای گم‏گشته بقیع! کدام گم‏شده به تو پناه آورد و پیدایش نکردی؟!

ای بهشت گم‏شده پهلو شکسته، کدام شکسته از تو التیام جست و مرهم نگذاشتی؟!

تو، آن‏سوی خودت بودی و همیشه بهترین را برای دیگران می‏خواستی و این است شیوه عشق، که از پدر به تو رسیده بود.

بانوی مهربانی و آیینه‏ها، چه زود وقت خداحافظی رسید.

 

        صدای خم شدن پشت سنگ می‎آید                  مگر علی غم خود را به کوه نازل کرد !

شبی که آینه‎اش  دفن شد چه حالی داشت             از این که فاطمه را با نبی مقابل کرد


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد