منتظران ظهور
منتظران ظهور

منتظران ظهور

مهدویت

دجّـــال

کتب فارسی درباره ی آخرالزمان و کابالا و فراماسونری



از نشانه های ظهور ، خروج دجّال است. «دجال» از ریشه ی «دجل» به معنای دروغ گوی حیله گر است. در زبان عربی به معنای آب طلا است و به همین علت ،افراد بسیار دروغگو که باطل را حق جلوه می دهند ، دجال نامیده می شوند. در روایات «دجال» ها و دروغ گویان فراوانی نام برده شده است. در برخی دوازده و در برخی سی ، شصت و هفتاد دجال آمده است. (بحار الانوار،ج52،ص389)

ازمیان این دجّال ها ،فردی که در دروغ گویی و حیله گری سرآمد تر همه دجّالان است و فتنه ی او از همه بزرگ تر است،نشانه ی ظهور مهدی -علیه السلام (طبق کتب شیعه) ویا برپایی قیامت (طبق کتب اهل تسنن) است.براین اساس باید گفت دو نوع دجّال داریم ، یکی دجّال حقیقی که پس از همه دجّال ها می آید و دیگری گروهی شیاد و دروغ گو که به فریب مردم و گمراهی آنان دست می زنند.

دجّال در روایات اسلامی  این چنین توصیف شده است:« او دارای قدرت و تأثیر عجیبی است، چشم راست ندارد و چشم دیگرش در وسط پیشانی اوست و مانند ستاره ی صبح می درخشد. چیزیز در چشم اوست که گویی آمیخته به خون است. داخل دریاها می شود و آفتاب با او می گردد. کوهی از اطعام و نهری از آب همیشه با اوست. آسمان با دستور وی باران می دهد و زمین گیاه می رویاند. اختیار گنج های زمین با اوست . مرده را زنده می کند. با صدای بلندی که تمام جهانیان صدای او را می شنوند ، می گوید: من خدای بزرگ هستم که شما را آفریده و روزی رسان هستم ، به سوی بشتابید».(بحار الانوار،ج52،ص194(به نقل از آخرین امید،داوود الهامی،ص322))

وی از همه جا می گذرد و فقط در مکه و مدینه قدم نمی گذارد(الزام الناصب،ص74). بیشتر پیروان او از یهود و زنان و عرب های بیابانی است. اصل او را از اصفهان یا بجستان و یا خراسان گفته اند.(آخرین امید ،داوود الهامی،ص323). اصل داستان دجال در کتاب های مقدس مسیحیان آمده وبارها واژه ی «دجال»در انجیل به کار رفته است. درباره ی دجال، صرف نظر از ویژگی های او ، چند احتمال وجود دارد:

1-دجال نام شخص معینی نیست. هر کسی که با ادعاهای پوچ و بی اساس و باتوسل به حیله گری و نیرنگ ،در صدد فریب مردم باشد ، دجال است.براین اساس دجال ها خواهند بود و این که در روایات از دجال های فراوان (دوازده، سی،شصت و هفتاد) سخن به میان آمده، این احتمال را تقویت می کند.

2-فردی معین و مشخص به عنوان «دجال» در دوره ی غیبت، با همان ویژگی هایی که برای وی بیان شده،خروج می کند و مردم را به انحراف می کشاند.

3-این احتمال نیز وجود دارد که مراد از «دجال»، همان سفیانی باشد که در کتاب های عامه ، بیشتر به عنوان «دجال» و در کتاب های خاصه به عنوان «سفیانی» آمده است (غیبة طوسی،ص463).

4-دجال ، کنایه از کفر جهانی و سیطره ی فرهنگ و مادی بر همه ی جهان است.استکبار،به معنای واقعی ،دجال است.استکبار خود را قیـّم ملت ها می داند وبا تکیه بر ثروت انبوه و قدرت عظیمی که در اختیار دارد، در همه جای زمین دخالت می کند و همه را به زیر سلطه خویش می آورد(برترین فرهنگ های مهدویت در مطبوعات،ص323).

موضوع دجال ، بیش از آن چه در روایات شیعه است، از طریق اهل سنت نقل شده است و قسمت عمده ی آن را «احمد بن حنبل» در کتاب مسند «ترمذی» در صحیح خود و «ابن ماجه» در سنن،و«مسلم» در صحیح، و«ابن اثیر» در نهایه از «عبدالله بن عمر» و «ابو سعید خدری» و «جابر بن عبدالله انصاری» نقل کرده اند(آخرین امید،داوود الهامی،ص323). مرحوم صدوق در این زمینه می گوید:متعصبین اهل سنت، این گونه اخبار را تصدیق می کنند و آن را درباره ی دجال و غیبت وی و زنده بودنش را در این مدت طولانی روایت نموده اند که در آخر الزمان خروج می کند، ولی درباره ی قائم(عج) باور نمی کنند که او مدت طولانی غائب می شود، آنگاه آشکار می گردد و جهان را پر از عدل و داد می کند، چنان که از ظلم و جور پر شده باشد، با این که پیامبر (ص) و امامان(ع) از این موضوع صریحأ سخن گفته اند.(بحار الانوار،ج52،ص200)

همچنین موضوع دجال اختصاص به اسلام ندارد، بلکه ریشه ی داستان دجال را باید در کتاب مقدس مسیحیان جست و جو کرد. در رساله ی اول یوحنا نوشته است:«دروغ گو کیست، جز آنکه مسیح بودن عیسی را انکار کند، آن دجال است که پدر و پسر را انکار می نماید».(رساله ی یوحنا،باب2،آیه 22)


منبع : فرهنگ الفبای مهدویت،موعود نامه، مجتبی تونه ای


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد