امام عصر (عج) در زندگی ما

 چگونه وجود مقدس امام عصر (عج) را در زندگی احساس کنیم؟

عضو ثابت

تشکر از اینکه انجمنی را به موضوع مهدویت ختصاص دادید.
چگونه وجود مقدس امام عصر (عج) را در زندگی احساس کنیم؟
این سوال را برای کسانی می پرسم که مادیات را بیش از معنویات بها می دهند.

زمان دانشجویی ، استاد خیلی باصفایی داشتیم ، یه بار یکی از دوستان این سوال را از ایشون پرسید، استادمون اینطور جواب دادند:

" هر روز صبح زیر آسمون رو به قبله بایست و سه بار بگو : السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه

جواب سلام واجب است ، پس مطمئن باشید آقا جواب سلامتون را می دهند و خوشا به حال آن کسی که اقا به ایشون سلام کنند ، اثر این سلام را در زندگیتون حتما می بینید ، یکی از اثراتش برکت هست. "

مدتها از این صحبت می گذره و اما من حتی یک کلمه از حرفهای استادم را فراموش نکردم.

عضو ثابت

پس من هم دست به سینه ام می گذارم و عرضه می دارم

السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه

آقا جان به جان مادرت زهرا سلام الله علیها
یه گوشه چشمی
توکه یک گوشه چشمت غم عالم ببرد
حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد

ممنون از راه کارتون

به یاد امام مهدی (عج)

شهر کنعان را خشکسالی و قحطی فرا گرفته بود، و فرزندان یعقوب برای سومین مرتبه، بار سفر بستند و روانه مصر شدند.

در این سفر، برخلاف سفرهای گذشته، نوعی شرمساری روح آنان را آزار می‌داد، زیرا در سفر گذشته، سابقه آنان نزد عزیز مصر، آسیب دید و اینان گروهی بدنام معرفی شدند. شاید برخی آنان را به عنوان «گروه سارقان کنعان» می شناختند.

از سوی دیگر، این نوبت، متاع بسیار اندکی برای معاوضه با گندم و سایر مواد غذیی به همراه آورده‌بودند و از دست دادن بنیامین‌ـ در سفر گذشته‌ـ و ناراحتی جان افزای پدر، غم آنان را افزون کرده بود.

در میان انبوه مشکلات و ناراحتی‌هی جانکاه، تنها جمله آخر پدر که فرمود: «از رحمت خدا مایوس نباشید».* مایه تسلّی خاطر آنان بود.

فرزندان یعقوب با تمامی این مشکلات بریوسف واردشدند. در این هنگام، با نهایت ناراحتی رو به سوی او کردند

و گفتند: «یا یها العزیز مَسَّنا وَاَهْلنا الضّرّ وَجئنا بِبضاعة مزجاة فَأَوف لَنا الکیل وَتَصََّدق عَلَینا انّ اللّهَ یجْزِی المُتَصدِّقین؛

ای عزیز، به ما و خانواده ما رنج بسیار (قحطی، ناراحتی و بلا) رسیده است و سرمایه اندک و بی ارزشی همراه آورده‌یم [با ین حال به کرم و بزرگواری تو تکیه کرده‌یم] پیمانه ما را به تمام و کمال پُرکن و برما منّت بگذار و تصدّق کن که خداوند بخشندگان و کریمان را دوست دارد».(سوره یوسف، یه 88)

این حالت فرزندان یعقوب‌(ع) یادآور خاطره‌ی است:

علاّمه ایت‌اللّهی نقل می‌فرمود که: در اوّلین سفر حجّ که با پدر پیرم مشرف شده بودم، صبح روز دوازدهم ذیحجه، بری اعمال حجّ به مکّه آمدیم،

در برگشت به جهت ازدحام جمعیت، ماشین تا مسجد «خیف» بیشتر نیامد و چون تا خیمه‌ها راه زیاد بود و پدرم ناتوان از راه رفتن و به جهت انجام اعمال حجّ، بسیار خسته و درمانده شده بود، به دنبال وسیله‌ی بری رفتن به خیمه بودم که در ضمن به حضرت مهدی‌(عج) نیزمتوسّل شدم و حضرت را با جمله «یا صاحب الزمان أغثنی» می‌خواندم.

در همین موقع با چشمی اشکبار یه مبارکه سوره یوسف را ـ که قرآن از زبان برادران یوسف، زمانی که در تنگنا سخت زندگی قرار گرفته بودند، بیان می‌کندـ تکرار می‌کردم: «یا یها العزیز مسّنا وأهلنا الضّرّ وجئنا ببضاعةٍ مزجاةٍ فأوف لنا الکیل وتصدّق علینا انّ اللّه یجزی المتصدّقین».

پدرم نیز وقتی چنین وضعیتی را دید، شروع به استغاثه کرد و با ذکر «یا ابا‌صالح ادرکنی» شروع به گریه کرد و به تصور اینکه راه را گم کرده‌ام، از حضرت می‌خواست که راه را به ما نشان‌دهد.

لحظاتی نگذشت که دیدم دو نفر با لباس عربی آمدند و مرا با اسم صدا زدند و فرمودند: علاّمه! با ما بیا.

من چند لحظه درنگ کردم، فرمودند: نترس! با ما بیا. حرکت کردم و چند دقیقه بعد، کنار خیمه بودم.

پرسیدم: شما اهل کجا هستید؟ فرمود: مدنی هستیم. گفتم: از سادات «نخاوله» هستید؟ فرمودند: خیر. سؤالات دیگری هم کردم و بعد تعارف کردم که به خیمه تشریف بیاورید تا بیشتر درخدمت شما باشیم. فرمودند: ان شاء اللّه در مدینه مرا می‌بینید.

قابل ذکر است سید بن طاووس می‌گوید: وقتی به آن بزرگوار ـ حضرت مهدی(عج)‌ـ خطاب می‌کنی، پس از تقدیم سلام زیارتی را که با سلام الله الکامل آغاز می‌شود بخوان و بگو: یا ایها العزیز…. ترجمه کشف المحجة (فانوس)، ص231.

عضو صمیمی

 

عزیز موعودی!

حال که فرصت یافتم تا کلامی از سر سوز و درد برای تو بنگارم، بگذار حواشی را رها کنم و بگویم آنچه که وجودم را به آتش کشیده است...

دوست عزیز موعودی!

بارها و بارها با خود گفته و نوشته‌ام که: ای کاش هر کس تنها یک قدم برمی‌داشت، و این ای کاش وجودم را می‌سوزاند.

شاید بگویی یک قدم چه اثری دارد؟ و آنگاه می‌گویم دوباره ببین و باز بیندیش... اگر من و تو و تمام موعودیان هر کدام تنها و

تنها یک قدم برمی‌داشتیم، آن یک قدم‌ها دیگر تنها نبودند. هزاران و شاید میلیون‌ها قدم می‌شدند.

اگر هر کدام ما همت کنیم تا مطلب کتابی درباره آقا را به یک دوست بیاموزیم...

اگر هر کدام ما همت کنیم و تنها یکی از اعضای خانواده را بیش از پیش با امام زمان(ع) آشنا کنیم...

اگر هر کدام ما همت کنیم و برای سامان دادن به زندگی یک خانوادة شیعه فقیر تلاش کنیم...

اگر هر کدام ما همت کنیم و تنها برای آشنایی یک کودک 4 تا 10 ساله با یوسف زهرا(س) بنویسیم...

اگر هر کدام ما همت کنیم و از یکی از هواهای نفسانی خود به احترام مولا دست بشوییم...

اگر هر کدام ما همت کنیم و هر هفته یا هر ماه دو رکعت نماز توسل به ولی عصر(ع) بخوانیم و از فتن آخرالزمان به آن عزیز پناه ببریم...

اگر هر کدام ما برای برپایی یک مجلس جشن یا عزای آل الله در طول سال وقت و نیرو صرف کنیم...

و اگر هر کدام از ما یک قدم برداریم... خیلی چیزها عوض خواهد شد.

دیگر ما همان جوان قبل نخواهیم بود...

آن زمان دیگر ارتباط با مولایمان به شکل دیگری خواهد بود...

و بیش از پیش برای او خواهیم بود...

پس بیا و همت کن... بیا تا با هم،‌ هر کدام یک قدم برای او و به سوی او برداریم... آنگاه خواهیم دید که دیگر قدم‌هامان در ظل

عنایت و لطف او ادامه خواهد یافت.

او مهربان‌ترین مولاست... او کریم‌ترین مولاست...

قدم اول را باید ما برداریم؛ گرچه یقین داریم که آن قدم‌ها جز به نظر او نخواهد بود.

عضو صمیمی

1 . همونطوری که دوست خوبمون فرمودن ، هر روز به حضرت سلام بدیم ، معنا نداره که به کسی که نیست سلام بدی ، پس حتماً بودنش رو احساس میکنی و مطمئن باش جواب سلام میشنوی

2 . برای سلامتیشون صدقه بندازیم ، همونطوری که برای بقیه عزیزانمون اینکار رو میکنیم ، تذکر اینکه ایشون تحت حفاظت خاص خداوند هستن و این صدقه یعنی ما خودمون رو بیمه حضرت میکنیم ، در هر صورت اخلاص در این کار حرف اول رو میزنه!

3 . براشون دعا کنیم ، تا ببینیم وقتی برامون دعا میکنن چه اتفاقاتی رو تجربه میکنیم ! هر روز مداوم

4 . باهاشون مشورت کنیم ، تا اون حدی که همیشه اولین انتخابون برای مشورت ایشون باشن و اگه سراغ شخص دیگری هم میریم ایشون فرستاده باشن ! ( خیلی مهمه ، حضورشون رو باور میکنی ، عمیقاً ، مخصوصاً زمانی که از جواب های بی نقصشون بهره مند بشی )

5 . تو هر مسئله ای چه کوچیک و چه بزرگ به ایشون توسل کنیم ، حتی تو آب خوردن ، تو راه رفتن ، تو بیدار شدن ، تو خوابیدن و . . . توسل زیاد باب ارتباط های خاص رو باز میکنه !

6 . ازشون چیز هایی رو بخوایم که میدونیم خوشحالشون میکنه !

مثلاً توفیق اعمال عبادی خاص ، توفیق توحید و معرفت واقعی ، توفیق خدمت گذاری به ساحتشون ، حتی توفیق اینکه صحبت کردنمون برای تبلیغ نام ایشون باشه !

7 . خودمون رو بهشون بچسبونیم !!!!!

هر روز متذکر بشیم که اگه از در این خونه جدامون کنن ، هیچ جای دیگه ای نداریم ! هر روز بهشون بگیم و بخوایم که از تقصیرهامون بگذرن

8 . سعی کنیم نام فراموش شده شون رو این طرف و اونطرف زنده کنیم ، هیچ جایی از این قضیه نترسیم ، خدا میدونه چی گیرمون میاد !!!!

فقط میخوام بگم ، ایمان داشته باشیم هر جایی که نامی از ایشون زنده کنیم ، مطمئناً تو اون لحظه توجهات خاص ایشون به ماست و یقین داشته باشیم لبخندی بر لب های مبارکشون نشوندیم ، و آیا زیبا تر از این میتونیم بخوایم ؟؟؟؟

9 . هر روز چندین دقیقه باهاشون درد دل کنیم ، چرا ؟ چون هم دل خودمون سبک میشه ، و مهمتر اینکه هم ایشون از تنهایی و غربت در میاد ، فکر کنید همه بچه شیعه ها روزی چندین دقیقه با حضرت درد دل کنن . . . . چی میشه ؟؟؟!!!

10 . مطمئناً انجام واجبات و ترک محرمات و سعی در مستحبات ایشون رو خوشحال میکنه !

بسه دیگه حالا فعلاً همین ها رو داشته باشیم تا اگه لیاقت داشتیم حضرت بقیه اش رو ، خودشون بهمون یاد بدن!

و نهایتاً اینکه

رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود

رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود

تکرار ، تکرار ، تکرار

باید اتصال دائمی باشه ، نه مقطعی !!!!!

منبع : گفتگوی دینی

http://www.askdin.com/showthread.php?t=3131 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد