«ما ننسخ من ءایة أو ننسها نأت بخیر منها أو مثلها ألم تعلم أنّ اللّه على کلّ شىء قدیر» هر حکمى را نسخ کنیم، و یا نسخ آن را به تأخیر اندازیم، بهتر از آن، یا همانند آن را مىآوریم. آیا نمىدانستى که خداوند بر هر چیز توانا است؟! (بقره/ 106)
مقصود از آیه، اعمّ از آیهى تشریعى و حکم الهى و آیهى تکوینى است که شامل انبیا و معصومین علیهم السلام مىشود. بنابراین، معناى آیهى فوق این است که ما هر حکمى را نسخ کنیم هر پیامبر و امام معصومى مدتش منقضى شد، خداوند حکم دیگر یا نبى دیگر یا وصى دیگرى را مىآورد.
پس، از این آیهى شریفه مىتوان بقاى وجود حضرت بقیة اللّه الأعظم علیه السلام را استفاده کرد. زیرا به نصّ قرآن، دین اسلام تا قیامت باقى است و به نصّ اخبار وارده از رسول اکرم صلى الله علیه و آله اوصیاى او منحصر به دوازده نفرند و یازده نفر از آنها در دنیا رحلت کردهاند. از این رو، لازم است وصى دوازدهم باقى باشد، و گرنه جمله «نأت بخیر منها أو مثلها» صادق نخواهد بود.
جالب این که در این زمینه امام صادق علیه السلام مىفرمایند: «ما نمیت من امام أو نفسه ذکره نأت بخیر منه من صلبه مثله». (نور الثقلین/ ج 1/ ص 116؛ اطیب البیان/ ج 2/ ص 140)
امیر المۆمنین علیه السلام آیهى شریفهى «ألا انّ أولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» (یونس/ 62) را تلاوت کردند، بعد از یاران خویش سۆال کردند، مىدانید «اولیاء اللّه» چه اشخاصى هستند؟ عرض کردند: شما بفرمایید. امام فرمودند: دوستان خدا، ما و پیروان ما هستند که بعد از ما مىآیند، خوشا به حال ما و بیشتر از آن خوشا به حال آنها.
بعضى پرسیدند: چرا بیشتر از ما، مگر ما و آنها هر دو پیرو یک مکتب نیستیم؟
امیر المۆمنین علیه السلام آیهى شریفهى «ألا انّ أولیاء اللّه لا خوف علیهم و لا هم یحزنون» را تلاوت کردند، بعد از یاران خویش سۆال کردند، مىدانید «اولیاء اللّه» چه اشخاصى هستند؟ عرض کردند: شما بفرمایید. امام فرمودند: دوستان خدا، ما و پیروان ما هستند که بعد از ما مىآیند، خوشا به حال ما و بیشتر از آن خوشا به حال آنها
فرمودند: نه، آنها مسئولیتهایى بر دوش دارند که شما ندارید و تن به مشکلاتى مىدهند که شما نمىدهید؛ «هم نحن و أتباعنا، فمن تبعنا من بعدنا و طوبى لنا و طوبى لهم أفضل من طوبى لنا. قالوا: یا أمیر المۆمنین! ما شأن طوبى لهم أفضل من طوبى لنا، ألَسنا نحن و هم على أمر؟ قال: لا انّهم حُمّلوا ما لم تحملوا علیه و أطاقوا ما لم تطیقوا». (نور الثقلین/ ج 2/ ص 309)
در روایت دیگرى آمده است که امام صادق علیه السلام فرمودند: «طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره، أولئک أولیاء اللّه الّذین لا خوف علیهم و لا هم یحزنون»؛ خوشا به حال پیروان امام قائم علیه السلام که در غیبتش انتظار ظهورش را مىکشند و به هنگام ظهورش مطیع فرمان اویند، آنها اولیاى خدا هستند؛ همانها که نه مىترسند و نه غمى دارند. (نور الثقلین/ ج 2/ ص 309)
«قل أرأیتم ان أصبح ماۆکم غوراً فمن یأتیکم بماء معین» بگو: «به من خبر دهید اگر آبهاى (سرزمین) شما در زمین فرو رود، چه کسى مىتواند آب جارى و گوارا در دسترس شما قرار دهد؟!» (ملک/ 30)
امام باقر علیه السلام در تفسیر این آیه مىفرمایند: «نزلت فى الإمام القائم؛ یقول: ان أصبح امامکم غائباً عنکم لا تدرون أین هو، فمن یأتیکم بامام ظاهر یأتیکم بأخبار السّموات و الأرض و حلال اللّه و حرامه؟ ثم قال: و اللّه! ما جاء تأویل هذه الآیة و لابدّ أن یجىء تأویلها»؛ آیهى شریفه دربارهى حضرت مهدى علیه السلام نازل شده و معنایش این است: اگر امام شما پنهان گردد و ندانید که او کجاست، پس چه کسى براى شما امامى مىآورد که از اخبار آسمانها و زمین شما را مطلع ساخته و حلال و حرام الهى را بیان کند؟ آنگاه فرمود: سوگند به خداوند تأویل این آیه هنوز نیامده و ناگزیر خواهد آمد. ( نور الثقلین/ ج 5/ ص 387)
این روایت و مانند آن از قبیل تطبیق است؛ یعنى آیهى شریفه مربوط به آب جارى است که مایهى حیات موجودات زنده است و باطن آن مربوط به امام و علم و عدالتِ جهان گستر اوست که آن نیز مایهى پیدایش حیات معنوى جامعهى انسانى است. (المیزان/ ج 19/ ص 349؛ نمونه/ ج 24/ ص 360)
سرّ این که عصر ظهور حضرت مهدى علیه السلام را به آب حیاتبخش تشبیه کرده، شاید به دلیل امور زیر باشد:
1ـ همان گونه که نزول آب از عالم بالاست، موضوع امامت حضرت مهدى علیه السلام و ظهور آن بزرگوار نیز امر آسمانى است.
2ـ آب منشأ حیات موجودات است؛ «و جعلنا من الماء کلّ شىء حىّ»،حکومت حضرت مهدى علیه السلام نیز مایهى حیات فکرى و معنوى مسلمانان است.
3ـ آب مایهى پاکیزگى و رفع آلودگىهاست. حکومت حضرت مهدى علیه السلام نیز مایهى پاکیزگى و طهارت دلهاست.
4ـ سرسبزى و طراوت گیاهان و درختان به دلیل آب است، طراوت و شادابى مۆمنان نیز در زمان حکومت حضرت مهدى علیه السلام خواهد بود.
«هو الّذى أرسل رسوله بالهدى و دین الحق لیظهره على الدّین کلّه و لوکره المشرکون» او کسى است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند (توبه/ 33)
کنیزى شاخهى گلى خدمت امام حسن علیه السلام هدیه کرد، امام در مقابل آن، وى را آزاد ساخت و هنگامى که از علت این کار سۆال کردند، فرمود: خداوند این ادب را به ما آموخته است، آن جا که مىفرماید: «و إذا حیّیتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها». سپس اضافه فرمود: تحیتِ بهتر همان آزاد کردن اوست
این آیهى شریفه به همین صورت در سه جا آمده است: آیهى 33 سورهى توبه، آیهى 28 فتح، آیهى 9 صف. گرچه اسلام از نظر منطق و استدلال همیشه پیروز است، اما این آیه غلبهى ظاهرى و وعدهى حاکمیت اسلام بر جهان را مىگوید.
از سویى، مفاد این آیه تاکنون تحقق نیافته است، از سوى دیگر، خداوند وعدهى حاکمیت کلى اسلام را داده و وعدهاش دروغ نیست، در نتیجه همان گونه که در روایات بسیارى آمده، این آیه به ظهور حضرت مهدى علیه السلام اشاره دارد. (تفسیر نور/ ج 5/ ص 42)
«و إذا حیّیتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها أو ردّوها» هرگاه به شما تحیّت گویند، پاسخ آن را بهتر از آن بدهید یا (لااقل) به همان گونه پاسخ گویید! خداوند حساب همه چیز را دارد (نساء/ 86)
کنیزى شاخهى گلى خدمت امام حسن علیه السلام هدیه کرد، امام در مقابل آن، وى را آزاد ساخت و هنگامى که از علت این کار سۆال کردند، فرمود: خداوند این ادب را به ما آموخته است، آن جا که مىفرماید: «و إذا حیّیتم بتحیّة فحیّوا بأحسن منها». سپس اضافه فرمود: تحیتِ بهتر همان آزاد کردن اوست؛ «جاءت جاریة للحسن علیه السلام بطاقى ریحان، فقال لها أنت حرّة لوجه اللّه، فقلت له فى ذلک فقال: أدّبنّا اللّه تعالى فقال: «و إذا حیّیتم بتحیّة ...» و قال أحسن منها اعتاقها». (نور الثقلین/ ج 1/ ص 525)
از این آیه، با توجه به روایت پیش گفته، یک حکم کلى در پاسخگویى به هر نوع اظهار محبتى، اعم از لفظى و عملى را مىتوان استفاده کرد. بنابراین، ما شیعیان که براى حضرت مهدى علیه السلام دعا مىکنیم و دعاى شریف «اللّهمّ کن لولیّک الحجة بن الحسن ...» را مىخوانیم، ان شاء اللّه مشمول لطف آن حضرت خواهیم بود.
منابع:
1- هزار و یک نکته از قرآن کریم ج 1 ـ اکبر دهقان
2- تفسیر المیزان/ ج 19
3- تفسیر نمونه نمونه/ ج 24
4- تفسیر نور الثقلین/ ج 1
5- اطیب البیان/ ج 2