سلام عزیزان دل امیدوارم خوب و شاد باشید در تمام مراحل زندگی ، مطلبی که براتون آماده کردم حاوی جزوه مهدویت است که از طرف جلسه موعود (عج) که ضمن تشکر از زحمت های فراوان که از طرف استاد گرامی جناب آقای مهندس علی فرایضی تدریس شده است که توسط بنده در طول 20 جلسه تهیه و تنظیم شده رو در اختیارتون می گذارم تا ازش به نحو احسن استفاده کنید وبرای ما دعا کنید که محتاج دعای تک تک دوستان هستیم
قرآن کریم در سورههای متعددی ملاکهای فرد و جامعه قرآنی را ارائه داده است . در دو سوره « مؤمن » و « مؤمنون » ملاکهای زیادی مبنی بر اخلاقیات قرآنی ارائه شده است که فهم و مصداقیابی آن دشوار نیست . اگر این خصائص و ویژگیها در فردی نباشد قطعاً میتوان گفت که آن فرد قرآنی نیست.
اولین ملاک ، تعهد و امانتداری
«وَالَّذِینَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ : و آنان که امانتها و پیمان خود را رعایت مىکنند» (مؤمنون ، آیه 8 ) همه ی ما باید به این آیه توجه ویژه داشته باشیم ، به عبارتی همیشه به این نکته توجه داشته باشیم که هیچ گاه نباید سخنی و قولی را بیان کنیم که از عهده ی انجام آن بر نیاییم. باید توجه کرد که خیانت فقط در مسائل مادی منحصر نیست .
خیانت در مسائل مادی ، یکی از درجات پائین خیانت است، بلکه فکردزدی و انحراف افکار مردم از مسیر درست و سعادت ، بالاترین درجه خیانت به حساب می آید .
دومین ملاک ، مواظبت از نمازها
کسب روزی حلال
واژه " زکات " در قرآن دو معنا دارد : در سورههای مدنی که گاهی به معنای مالیات زکات واجب است که بر چند چیز تعلق میگیرد. ولی در سورههای مکی برخی مفسران احتمال دادهاند که به معنای انفاق باشد یعنی مؤمنان کسانی هستند که از اموالشان انفاق و بخشش میکنند و این یکی از صفات بارز مؤمنان میباشد .(تفسیر نمونه و المیزان ، ذیل آیه ذکر شده )
معنای زکات در آیه ی فوق عبارت است از انفاق خاص و به جا که لازمه آن این است که افراد راههای کسب حلال و نحوه صرف آن را بدانند تا از اسراف و تبذیر به دور بمانند .
قرآن کریم همیشه این مسئله را گوشزد میکند که در جایی که شخص نمیداند چگونه باید اموال را مصرف کرد و مابه التفاوت آن ها را نمیشناسد ، قطعاً به مسیر رشد و کمال نائل نخواهد آمد .
مؤمنان ، وارثان بهشت هستند
بعد از ذکر این صفات ، خداوند دارندگان این خصائل را وارث بهشت معرفی میکند : «أُوْلَئِکَ هُمُ الْوَارِثُونَ»
نتیجه گیری :
با همه ی معیار هایی که برای مؤمنان ذکر شد ، از این نکته نباید غافل بود که مؤمنان در قرآن ویژگی های دیگری را نیز دارا می باشند که برای اختصار از آنان صرف نظر می کنیم .اما در یک نتیجه گیری کلی می توان در یک جمله بیان کرد که هر که در پی سعادت و بهشت برین الهی است ، راهی جز اطاعت از خداوند و گام نهادن در مسیر او نخواهد داشت .
منبع :
اخلاق در خانواده ، آیت الله مظاهری
با یک نگاهى ایندل مهجور ما را شاد کن مرغ دلم محبوس شد در محبس هجران تو بازآ وبین ظلم وستم پر کرده شرق وغرب را شیطان وشیطان کیش را بردار از روى زمین امید دلجوئى نداریم از کسى جز لطف تو ما عاشقان خسته را یابن الحسن منت بنه بازآ وبا تیغ دو سر اى دست حق از آستین هر کس براى خود کند تفسیر قرآن مجید دنیاى پر جور وجفا صاحب زمانى کى شود؟ صیاد آمال وهوا صید دل ما کرده است از بهر درک روز وصلت (ملتجى) خواهد ز تو | این قلب ویران گشته را با وصل خود آباد کن این مرغک محبوب را از آن قفس آزاد کن برچین بساط ظلم را ترویج عدل وداد کن امر خدا را رائج اندر عالم ایجاد کن از ما تو اى (ذکر خدا) یکدم بیا ویاد کن در زمره ى انصار خود از جمله ى اوتاد کن مقهور کن قهار را مظلوم را امداد کن بازا بحکم واقع قرآن تو استشهاد کن اوضاع را بر هم بزن وضعى دگر بنیاد کن لطفى کن ودل را رها از چنگ این صیاد کن عمرش اگر طى شد ز نو آنرا تو استرداد کن |
خصوصیات جسمى، اخلاقى و کرامات امام زمان(علیه السلام) الف) خصوصیات جسمى عمران پسر حصین مىگوید: به رسول خدا(ص) گفتم: این مرد (مهدى) را برایم توصیف کن و شمّهاى از حالات او را بیان فرما. پیامبر(ص) فرمود: «او از فرزندان من است؛ اندامش چونان مردان بنى اسرائیل سخت و ستبر است؛ به هنگام سختى و گرفتارى امّت من قیام مىکند؛ رنگ چهرهاش به عربها شباهت دارد؛ قیافهاش چون مرد چهل ساله مىنماید؛ صورتش چون پاره ماه مىدرخشد؛ زمین را پر از عدل و داد مىکند؛ آنگاه که آکنده از ظلم و ستم شود. بیست سال زمام امور را در دست دارد و همه شهرهاى کفر، چون قسطنطنیه، روم و... را مىگشاید..».(1) ابوبصیر مىگوید: به امام صادق(ع) گفتم: از پدر شما شنیدهام که امام زمان(عج) سینهاى گشاده و کتفهایى باز و عریض دارد. حضرت فرمود: «اى ابا محمد! پدرم زره پیامبر(ص) را پوشید؛ ولى برایش بلند بود؛ بهطورى که بر زمین مىرسید. من نیز آن را پوشیدم؛ ولى بر قامتم بلند بود؛ ولى آن زره بر قامت حضرت قائم چنان مناسب و اندازه است که بر بدن رسول خدا(ص) اندازه بود و قسمت پایین آن زره کوتاه است؛ بهطورى که هر بیننده گمان مىکند اطراف آن را گره زدهاند».(11) حضرت مهدى(عج) مانند پیشوایان معصوم دیگر داراى کمالات اخلاقى ویژهاى است. از آنجا که معصومین(ع) انسانهاى کاملى هستند و از هر جهت اسوه و الگوى بشریت هستند، اخلاق نیکو را نیز در بالاترین حد دارا مىباشند. کعب مىگوید: خشوع و ترس حضرت مهدى(عج) در برابر خداوند، مانند خشوع عقاب در برابر دو بالش است.(14) شاید مقصود کعب این باشد که هر چند عقاب پرندهاى قدرتمند است، امّا این نیرو بستگى تمام به میزان یارى بالهایش دارد؛ اگر بالها لحظهاى او را یارى نکنند، از آسمان به زمین سقوط مىکند. حضرت مهدى نیز هر چند قدرتمندترین رهبران الهى است، ولى این قدرت از ذات حق تعالى است. اگر خداوند، لحظهاى حضرتش را یارى نکند، توان ادامه فعّالیت را ندارد. از این رو، حضرتش در برابر ذات الهى، کمال خشوع و خضوع و ترس را دارد. امام صادق(ع) مىفرماید: «چرا در ظهور حضرت مهدى تعجیل مىکنید؟ خدا مىداند که پوشاک او سخت و خشن، خوراکش نان جو و حکومتش، حکومت شمشیر است و مرگ در سایه شمشیر».(16) در روایات از لباس مخصوصى براى حضرت قائم(عج) به هنگام ظهور یاد شده است؛ گاهى از پیراهن رسول خدا(ص) سخن گفته شده و گاه از پیراهن یوسف(ع) به عنوان لباس حضرت به هنگام ظهور نام برده شده است. رسول خدا(ص) به على(ع) فرمود: «هنگامى که قائم ما قیام مىکند و زمانى که مأموریت ظهورش فرا مىرسد، شمشیرى همراه دارد که به وى ندا مىدهد: اى ولىّ خدا! قیام کن و دشمنان خود را بکش».(21) یکى از ویژگىهاى حضرت مهدى(عج) این است که شخصیت درونى انسانها را از چهرهشان مىشناسد و افراد صالح را از ناصالح تشخیص مىدهد و مفسدان را با همان شناخت به سزاى اعمالشان مىرساند. ادامه دارد ... پی نوشت :
دل نوشته ای به امام زمان (علیه السلام)
او می آید....
یا صاحب الزمان رمز ظهور تو ترک گناه و یکدلی و دعای ماست.یه حدیث توی اصول کافی از امیرالمؤمنین علیه السلام هست که راجع به شرایط دوستیه
می فرماید: «من استحکمت لی فیه خصلة من خصال الخیر احتملته علیها و اغتفرت فقد ما سواهاو لا اغتفر فقد عقل و لا دین » اگر کسی یک خصلت نیک در او باشد و سایر خصلتها را نداشته باشد برای من قابل تحمل است که به خاطر همان خصلت نیکش با او دوستی کنم. اما دو چیز است که آنها رکن دوستی است. اگر آن دو رکن باشد و هیچ یک از خصلتهای دیگر نباشد برای من کافی است. ولی دو خصلت است که اگر آنها را نداشته باشد قابل تحمل نیست، قابل معاشر نیست. آن دو خصلتی که نبودشان قابل تحمل نیست یکی «عقل » است و دیگری «دین » . «و لا اغتفر فقد عقل و لا دین » آن چیزی که از نظر من در دوستی قابل بخشش نیست یکی فقدان عقل است و دیگری فقدان دین «لان مفارقة الدین مفارقة الامن » (خیلی عجیب است!) چون اگر دوست من دین نداشته باشد من از ناحیه او امنیت ندارم، یعنی یک روزی مرا سودا خواهد کرد. اگر دین داشته باشد می تواند برای من قابل اعتماد باشد که یک روزی روی من و دوستی من معامله نخواهد کرد و مرا نخواهد فروخت. «لان مفارقة الدین مفارقة الامن » اگر دین نباشد من اصلا امنیت ندارم، وقتی امنیت نداشته باشم دائما نگران هستم نکند او یک حقه ای به من بزند. بعد فرمود: «فلا یتهنا بحیاة مع مخافة » زندگی اگر توام با بیم و ترس باشد گوارا نیست. پس باید با کسی دوستی کنم که صد در صد از ناحیه او مطمئن باشم. «و فقد العقل فقد الحیاة و لا یقاس الا بالاموات » آدمی که عقل نداشته باشد مرده است، با مرده که نمی شود معاشرت کرد.