حث قتل شیطان به دست حضرت عیسی(ع) در منابع اهل سنت، بسیار مطرح شده است و البته روایاتی هم داریم که آن را به دست حضرت صاحب الزمان(عج) پس از رجعت بیان می کنند.برخی روایات هم به دست رسول اکرم(ص) بیان کرده اند.امّا باید مدّنظر داشت که شیطان،تنها منبع شر نیست؛همان طور که در مراسم حج،داریم و آن را رمی می کنیم:شر النفس،شرّالنّاس و شرّالشیطان. پش با حذف شیطان ،شر برچیده نمی شودو شرّالنفس و شر النّاس به جای خود باقیست.(نشریه ی موعود،شماره 25،ص17(گفت و گو با علی کورانی))
در این که مدت حکومت حضرت مهدی(ع) چند سال است، دقیقأ روشن نیست. آن چه مسلّم است، مدت حکومت و حاکمیت مهدی(ع) باید به اندازه ای باشد که پایه ی ظلم و ستمگری ویران گردد و برجای آن، بنیاد عدل و داد استوار گردد. بدون تردید، این مسأله اساسی، زمان می طلبد و فرصت می خواهد. و بنا نیست که همه امور را آن حضرت بر اساس معجزه و روش غیر عادی به پیش ببرد. بنابر این عقل و شواهد دیگری اقتضا می کند که آن حضرت مدتی طولانی حیات داشته باشد تا بتواند در این دنیای گسترده، تحوّلی همه جانبه و فراگیر ایجاد کند.(چشم به راه مهدی،ص356)
روایات وارده در مدّت حکومت حضرت ، گوناگون است: پنج، بیست،سی و چهل سال، در منابع اهل سنّت.(سنن ابی داوود،ج4،ص116)
نوزده ، بیست،سیصد ونه سال، در منابع شیعی.(بحار الانوار،ج52،ص280؛اعلام الوری،ص434؛غیبة طوسی،ص471)
امام باقر (ع) فرمود:«قائم ، مدت 309سال حکومت می کند، به تعداد سال هایی که اصحاب کهف در کهف ردنگ کردند...»(بحارالانوار،ج52،ص291؛غیبة نعمانی،ص181)
امام صادق(ع) نیز می فرمایند:«هفت سال بدین منوال می گذرد، ولی شب ها و روز هایش طولانی می شود و هرسال آن با ده سال از سال های شما برابری می کند و بدین گونه مدت حکومت او با هفتاد سال از سال های شما برابری می باشد و آن گاه خداوند هر چه اراده کند انجام می دهد.»(بحار الانوار،ج52،ص337و 386؛ ارشاد،ص342؛ المحجّه البیضاء، ج4،ص337)
و در برخی روایات استشهاد شده به روز های طولانی رستاخیز که در قرآن کریم، هر روز آن معادل پنجاه هزار سال از سال های دنیا شمرده شده است.
منبع : فرهنگ الفبای مهدویت،موعود نامه، مجتبی تونه ای
علّت شدت بحران در آن زمان، این بود که امام حسن عسکری(ع) به خاطر شرایط خاص زمانی،نتوانست جانشین خود را برای عموم آشکارا منصوب نماید. طبق نوشته شیخ مفید در ارشاد،حتی به بخش عظیمی از پیروان خویش معرفی نکرد(ارشاد مفید،ص345).به هرحال به خاطر عدم معرفی رسمی و آشکار جانشین امام حسن عسکری(ع) و جاه طلبی شخصی برادر امام حسن عسکری(ع)، یعنی جعفر کذّاب،انشعاب در زمان رحلت امام حسن عسکری(ع) در سال 260 هجری قمری به اوج رسید.مسعودی در«مروج الذهب» بیست فرقه ذکر می کند(مروج الذهب،ج4،ص112).سعد قمی در «المقالات و الفرق» پانزده گروه ذکر می کند(اشعری قمی،سعد بن عبدالله،المقالات و الفرق،ص102). نوبختی در «فرق الشیعه»(فرق الشیعه، نوبختی،ص105) و شیخ مفید در «الفصول المختاره»(الفصول المختاره،ص258) از چهارده فرقه نام می برند. با این فرق که نوبختی در مقام توضیح، سیزده فرقه را بیان می کند ولی مفید،چهاردهمین فرقه را نیز بیان کرده است. شهرستانی در «ملل و نحل» از یازده گروه انم می برد(ملل و نحل،شهرستانی،ص130).مشهور در میان علماء این است که پس از امام حسن عسکری(ع) امامیه به چهاده فرقه تقسیم شدند.
برهه ای است که امام زمان(ع) ، سایه ی پدر را از دست داد خود عهده دار منصب امامت شد و در حقیقت، دوران غیبت صغری را در دوره ی حیرت و محنت شیعیان نامیده اند (1). در این دوران، بر دوستداران اهل بیت(ع)بسیار سخت گذشت. از یک سو فرقه ها و نحله های گوناگونی پیدا شدند که در رابطه با امامت، افکار و اندیشه های متضادی داشتند و مردم را به شبهه و تردید می انداختند و شیعیان، به دنبال ملجأ و مرجعی می گشتند (2)، تا بتوانند در این عرصه ی خطرناک، در پناه او بمانند و از افکار و اندیشه ی خود به دفاع برخیزند. از سوی دیگر، دشمن احساس کرده بود امام یازدهم(ع) فرزندی دارد، از این روی در صدد دستگیری و نابودی وی برآمده بود. مجموعه این این حوادث، فضای حیرت و سرگردانی را دو چندان می ساخت و به فرموده ی امام رضا(ع):«بعد از در گذشت سومین فرزندم[امام حسن(ع)] فتنه فراگیر و طاقت فرسایی فرا می رسد که بسیاری از خوبان و نخبگان در آن فرو می افتند» (3). در آن دوران، دشمنان از هیچ تبلیغ ناروا و سخت گیری کوتاهی نکردند. مؤمنان بسیاری دچار حیرت شده اند و اختلاف به اندازه ای رسید که به نقل شیخ مفید،چهارده انشعاب در شیعه به وجود آمد که از آن میان ،فقط سه فقره به وجود مهدی(ع) یقین داشتند.گسترش دامنه ی شبهات، مؤمنان و اندیشورانی را که بر اساس تفکر شیعی ، به غیبت مهدی(ع) پایبند مانده بودند ، به نوشتن کتاب هایی در این موضوع واداشت.(4). اخباری مربوط به بیست سال پیش از شروع غیبت کبری (در حدود سال 352 هـ.ق) وجود دارد که نشان می دهد، حیرت و ناامیدی از بازگشت سریع امام دوازدهم،ویژگی بارز محافل امامیه بوده است.حملات شدید به غیبت و فلسفه ی آن از سوی معتزلیانی چون ابوالقاسم بلخی (5)، و زیدیه همچون:ابو زید علوی(6) و صاحب بن عباد، این حیرت را در میان امامیه، از نیشابور تا بغداد گسترش داد، تا آن که شماری عقاید خود را ترک گفتند.(7) پی نوشت ها: 1.غیبة نعمانی،ص185 2.بحار الانوار،ج51،ص11 3.غیبة نعمانی،ص180؛کمال الدین،ص370؛سفینة البحار،ج2،ص703 4.چشم به راه مهدی،ص413 5.المغنی،ج2،ص176 6.کمال الدین،ج1،ص122 7.کمال الدین،ج1،ص2 و 3 و 16
منبع : فرهنگ الفبای مهدویت،موعود نامه، مجتبی تونه ای
کوفه، پس از ظهورحضرت مهدی(ع) موقعیّت ویژه ای می یابد،چون طبق روایات رسیده از امامان معصوم(ع)، آن جا مرکز حکومت عادلانه و جهانی اسلام و پایتخت دولت او خواهد شد.
امیر مؤمنان(ع) ضمن بیانی پیرامون ظهور حضرت مهدی(ع) فرمود:«... سپس به کوفه روی می آورد که قرارگاه و منزل اوست»(1) مفضّل به امام صادق(ع) گفت: سرورم! آیا همه مؤمنان راستین در عصر ظهور قائم(ع) در کوفه خواهند زیست؟ حضرت فرمود:« آری! ... همه در کوفه یا پیرامون آن خواهند بود و کوفه ارزشی خواهد یافت که هر متر از زمین آن ، از مرز دو هزار درهم خواهد گذشت. و مردم با ایمان هنگامی که قائم (ع) وارد شهر کوفه شد و آن جا مرکز حکومت عادلانه ی جهانی او گردید،دوست می دارند در آن جا باشند و همواره دلهای ایمان آورندگان در آن جاست.»(2) امام مجتبی(ع) در این مورد فرمود:«جای یک قدم زمین در کوفه، برای من دوست داشتنی تر از خانه ای در مدینه است».(3) امام صادق(ع) فرمود: هنگامی که قائم(ع) قیام کند،کوفه را پایگاه عدالت خود قرار می دهد و آن جا چنان گسترش می یابد که خانه های کوفه به شهر کربلا می رسد.(4) و نیز فرمود:«پایتخت آن حضرت ، کوفه خواهد بود و مرکز قضاوت او مسجد جامع کوفه، و مرکز اصلی بیت المال ، مسجد سهله در نزدیکی کوفه».(5)
پی نوشت ها:
1. تفسیر عیاشی،ج1،ص66؛معجم احادیث الامام المهدی(ع)،ج5،ص22.
2. بحار الانوار،ج52،ص375
3. بحار الانوار،ج52،ص385 و ج100،ص385
4. بحارالانوار،ج 52،ص336؛ ارشاد مفید،ص362
5. بحار الانوار،ج53،ص11
منبع : فرهنگ الفبای مهدویت،موعود نامه، مجتبی تونه ای
به نام حضرت دوست که هر چه داریم از اوست
هر ساله نزدیک نیمه شعبان که می شود ایران حال و هوای دیگری دارد. کوچه محله ها آذین بندی می شوند. همه جا را ریسه می کشند. اهالی شهر، جلوی در خانه هایشان را آب و جارو می کنند. خیابانها چراغانی می شود. انگار خبری در راهست ... انگار همه انتظار دوستی را می کشند که عشقی دیرینه را در قلب ها دارد ...
ای عزیز سفر کرده، ای سرور عالمیان، ای رویای صادق
دوباره همه از تو می گویند و می شنوند مولا جان
شیرینی نام تو و شهد یادت به کامها می نشیند
دوباره طاقها برای نصرت تو قد علم می کنند
کاغذهای رنگی به شادباش تو در باد می رقصند
و دوباره همه ی دیوارهای شهر با سر انگشتان احساس چراغانی می شوند.
امّا... ای دستگیر واماندگان، ای دلگرمی بی پناهان
ای مأوای بال و پر شکستگان، ای چراغ راه گمگشتگان
ایکاش گفتن و شنودن از تو سهم همه ی ثانیه ها باشد
و یاد آوریت همه ی دقایق را پر کند و خدمت به تو انگیزه ی همه ی
حرکتها شود
کاش سینه مان صندوق صدقه ای شود و قلبمان سکّه ای برای نذر سلامتت!
کاش دردمان همیشه با توسل به تو آرام گیرد و دستمان جز به دعا برای
توسل به آسمان نرود
کاش انتظار تو زنگی باشد که از نافرمانیت بازمان دارد
کاش حال و هوای همیشه دلمان به رنگ نیمه ی شعبان باشد ...
از پنجره دلم که قابی شکسته دارد صدایت می زنم
نسیم نام تو بر لبهایم می وزد
خیال سبزت همیشه با من است
تو این جایی، در قاب پنجره هایی که رو به باغ خدا باز است
دستهایت طراوت و سبزی را تکرار می کند
از نگاهت ستاره و مهتاب می چکد
خورشید ذرهای از مهربانی توست
اگر ابر می بارد
اگر گل می روید
پرنده اگر می خواند
چشمه اگر می جوشد
رود اگر می خروشد
برای توست
زیرا تو آن رویای صادقانهای که ظهورت مرهم تمام زخمهاست
تو آن قدر زلال و پاکی که از غبار پنجره ها دلت می گیرد
شاید پیش از آمدنت باران ببارد و آسمان، تمام کوچهها و خانهها را
بشوید
ای سبز قامت
ای بهار
ای نور
ای امید
دستهای مهربانت را که از نوازش لبریز است
و نگاه روشنت که آئینه صداقت است
را دوست می دارم
بگو چشمهای ما کی و کجا مهربانی نگاه تو را می نوشد ؟
و دلهای ما کی با ظهور تو آرام می گیرد ؟!
نیمه
شعبان؛ سالروز میلاد با سعادت یگانه منجی عالم بشریت، مهدی موعود (عج)
را به تمامی محبان و منتظران آن حضرت صمیمانه تبریک و تهنیت عرض می
نمائیم.
دلم به یاد تو امشب بهانه میگیرد
نشان وصل تو را عاشقانه میگیرد
ز خوان عشق تو ای یوسف اهورایی
کبوتر دل من آب و دانه میگیرد
اگر فراق تو از دیده روشنی برده است
شرار عشق تو در دل زبانه میگیرد
شده است ساغر جان پر ز خون دل شاید
کمان عشق تو دل را نشانه میگیرد
ای مهدی، بیا که کودکان ما به گل نوجوانی شکفته اند، جوانان ما
راهِ پیری را پیش گرفته اند، بسیاری از سالخوردگان ما رفتند و صد
افسوس که تو را ندیدند!
مولای من، حسرتِ یک لحظه ی دیدار، دلهای شیفتگانت را گداخت و امید
وصل تو جانهای به لب رسیده را به نسیم لطف بنواخت، گوشها منتظر
انتشار سرود ظفر و چشمها در اشتیاق دیدارت، نَفَسها در سینه حبس و
تو ای حبیب، همچنان در پس پرده ی غیبت، نهانی و نمی دانیم تا کی،
آخر تا کی در پس این حجاب میمانی ....
بیا بیا که سوختم ز هجر روی ماه تو
بهشت را فروختم به نیمی از نگاه تو
تمام عمر دوختم چشمانم به راه تو
به این امید زنده ام که افتم به پای تو
سـه خوشـه اشـک ...
رحلت حضرت رسول اکرم(ص)، شهادت امام حسن مجتبی(ع)
و شهادت
علی بن
موسی الرضا(ع) را به عموم مسلمانان تسلیت میگوییم.
1. آسمان تمام خویش را نمنم
میبارد. دریا سکوت کرده است و هیچ پرندهای جز برای سوگ
نمیخواند. نه! چگونه میشود از بین ما رفته باشی در حالی که روزی
چند مرتبه در صدای اذان عاشقی جریان داری و عطر بهشتیات از تشهد
گلهای معصوم به مشام میرسد؟
ای آفتابیترین رسول!
دشتها هنوز تلاوت نام نیکوی تو را بر زبان دارند. تو سبزترین
پیامآوری بودی که با لهجه آب با مردم بادیهنشین سخن میگفتی و
حرف به حرف معجزه عشق را به آنها میآموختی.
حالا ولی چشمهای مهربانت را مبند که "فاطمه" تاب دوریات را
ندارد.
2. ای چهارمین حلقه آسمانی کسا، ای
امام حسن مجتبی(ع)!
از تو نوشتن سخت است و از غربت تو نوشتن سختتر؛ وقتی قلم روضه
تیرباران تابوتت را میخواند و واژهها اشک میریزند، بیشک رد این
خوشههای اشک، دلهای مشتاق زیارتت را به سکوت بیسرانجام بقیع
میرساند.
تو غریبترین خورشید مدینهای که در اوج شکوه و عزت، عبای
تنهاییاش را به سر کشید که تو فرزند آن امیری که در غربت کوفه،
تنهاییاش را با چاه قسمت میکرد.
چقدر مرور تلخی است: مهری که بر پای صلحنامه زدی، نوشیدن شوکران
صبر و سکوت و دیدن طشتی که خون جگرت را حمل میکرد.
3. ای هشتمین پنجره رو به بهشت!
در روز شهادتت، همچون آهویی رمیده و درمانده از همه جا، به تو دخیل
بستهام و در ازدحام جمعیت فرشتگانی که در سوگ تو بر سینه و سر
میزنند گم شدهام.
دل شکستهام در انعکاس آیینههای رواق چشمانت رها شده است.
دستهای زائرانت را میبینم که به سمت پنجره فولاد که درگاه اجابت
است، دراز شدهاند و تو آنقدر باکرامتی که هیچ دستی را رد نمیکنی.
امروز من هم آمدهام تا در سایه امن دستان آفتابیات آرامش بیابم.
دستم را بگیر!
تو آسمان منی من پرندهام آقا
برای بال من آغوش خویش را بگشا
که کوچ کردهام از سردسیری تشویش
به گرمسیر دلانگیز گنبدت مولا
گذشتهام من از انبوه جنگل تردید
و حجم خشک نفسگیری بیابانها
غریبتر ز مسافر غریبتر ز غروب
کشانده مهر تو ای خوب تا کجا ما را
رسیدهام لب ایوان نگاه من ابری
شکوه گنبد خورشیدگونهات پیدا
کنون به وسعت جغرافیای دلتنگی
نشستهام بزنم باز دل به این دریا
کویر تجربهی تلخ لحظههای من است
تو مثل جاری آبی بر این عطش اما
اگر دلت گرفته به این شماره زنگ بزن !
این روزها داشتن یک دوست خوب و آدم مطمئنی که حرف دلت را بشنود،
نعمت بزرگی است و باید قدر آن را دانست. آیا تاکنون فکر کردهایم
که در اوج لحظههای تنهایی، چه کسی میتواند آرامشبخش زندگی باشد؟
دیروز خیلی کلافه بودم. دلم میخواست با یک نفر حرف بزنم. داشتم
توی گوشی همراهم شماره آدمها رو نگاه میکردم که چشم به اسم یکی
از دوستان افتاد. پیامکی زدم و گفتم دلم گرفته، پاسخ داد:
این که غصه نداره! به این شماره زنگ بزن، فقط نپرس کیه که نمیگم.
اگر زنگ بزنی خیلی خوشحال میشه، سلام من رو هم برسون.
اولش دو دل بودم اما دل را زدم به دریا و شمارهای که نوشته شده
بود را گرفتم. صدایی آن سوی خط گفت: زائر گرامی! پس از عرض سلام به
محضر مبارک امام رضا علیهالسلام، به روضه منوّره مرتبط خواهید شد،
اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی(ع).
ارتباط با حرم مطهر امام رضا (ع) شماره
تلفن:
05112003334
احساس میکردم دستانم به پنجره فولاد رضا علیهالسلام گره خورده است
و حضرت از پشت شبکههای پنجره فولاد، دستان مرا به گرمی میفشارد.
دیگر بهتر از این نمیشد، ذوقزده شده بودم! تجربه این لحظه ناب،
شگفتی خاصی برایم داشت و شاید آرزوی هر عاشقی باشد که بخواهد
عاشقانه و عارفانه با مولای خویش سخن بگوید. انگار امام رئوف داشت
حال مرا میپرسید …
این صدای من نبود که میآمد، صدای دلم بود که داشت با پنجره فولاد
ثامن الحجج علیهالسلام درد دل میکرد.
یا ضامن آهو! دعا کن برایمان که دل در گرو مهر تو بستهایم.
این عشق مثل باد صبا منتشر شدهست
این آفتاب در همهجا منتشر شدهست
مثل کبوتران حرم، سایهی شما
در بیت، بیت دفتر ما منتشر شدهست
این آفتاب شعلهزده، سمت آسمان
این آفتاب تا به کجا منتشر شدهست
آیینههای این حرم از عشق ما پر است
این آفتاب در همهجا منتشر شدهست
در این حرم برای همیشه دعای ما
در انعکاس آینهها منتشر شدهست
حالا هزار اشک، هزاران دعا و بغض
دور ضریح پاک شما منتشر شدهست
و اینک وارث غدیر، صاحب دست بیعت علوی، مالک ملک حیدری، والی
سرزمین صفدری، مهر سپهر سروری، حجة بن الحسن العسکری در کنار غدیر
روزگاران ایستاده است و از سر شوق و افتخار بر دستان مبارکش بوسه
می زنیم و بر بیعت با او دل نازنین صدیقه کبری، فاطمه زهرا علیها
السلام را شادمان می سازیم.
بیعت با امامی که چشمههای حکمت و دانش از ستیغ کوهساران شخصیت
والایش ریزان و قادر است سعادت دو جهان را برای همگان به ارمغان
آورد، او که به راههای آسمان از راههای زمین آشناتر بود، او که
از شمیم روح پرور وحی محمدی صلی الله علیه و آله بهرهمند شده و از
کودکی در آغوش پر مهر نبوت پرورش یافته بود، او که عادلترین
داوران و شجاعترین دلاوران، امیرمؤمنان و پناهگاه ستم دیدگان و
دردمندان بود.
خجسته عید سعید غدیــرخم، بر دلدادگان آستان هدایت و شیعیان رهرو
سعادت
بویژه شما اعضای گرانقدر گروه پرشین استار مبارک بـاد
تا صورت پیوند جهان بود على بود
تا نقش زمین بود و زمان بود على بود
شاهى که ولى بود و وصى بود على بود
سلطان سخا و کرم و جود على بود
آن شیر دلاور که ز بهر طمع نفس
در خوان جهان پنجه نیالود على بود
آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستود على بود
آن عارف سجّاد که خاک درش از قدر
از کنگره عرش برافزود على بود
آن شاه سرافراز که اندر ره اسلام
تا کار نشد راست نیاسود على بود
آن قلعه گشایى که در قلعه خیبر
بر کَند به یک حمله و بگشود على بود
چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم
از روى یقین در همه موجود على بود
این کفر نباشد سخن کفر نه این است
تا هست على باشد و تا بود على بود