اشاره: عالمان ربانی و صاحبدلان اهل راز، آنان که با مهدی آل محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف) پیوندی و عقله ای دیرینه دارند، و در ندبه ها و ناله های شبانه شان، همواره فرج حضرتش را از درگاه دوست تمنا می کنند، مدام نفس خود را کشیک می کشند که مبادا کاری از ایشان سر زند که مطلوب و محبوب آن دلدار بی مثال نباشد. از این رو هم خود را میپایند و هم دیگران را نسبت به مراقبت بر این دقیقه سفارش می کنند. فقیه فقید، و عارف دانای راز، حضرت آیت الله العظمی بهجت که به تعبیر مقام معظم رهبری، سرچشمه پایان ناپذیر فیوضات معنوی بودند، یکی از این نمونه هاست. دروغ گویان مفتضح میشوند! در روایات آمده است: «در زمان حضرت صاحب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف شصت کذّاب خارج میشوند که هر کدام مدعی امامت یا بابیت و نیابت او هستند.»، رسول اکرم صلی اللّه علیه وآله می فرماید: «لا تقوم الساعة حتی یخرج المهدی من ولدی، ولا یخرج المهدی حتی یخرج ستون کذابا کلهم یقول: أنا نبی.»؛ (قیامت به پا نخواهد شد تا این که فرزندم مهدی عجل اللّه تعالی فرجه الشریف قیام کند، و او قیام نخواهد کرد تا این که شصت کذاب که همگی میگویند: ما پیامبریم، قیام کنند.) الارشاد، ج 2 / ص 371؛ ولی به فضل خدا دروغ آنها آشکار میگردد و به هیچ کدام اعتماد نمیشود و اهل بصیرت میفهمند که حضرت، حق است. گویا وقتی حضرت میآید، میفرماید: «أیها الناس، إنی أنا الصاحب الذی کنتم به تنتظرون.» ای مردم، من همان کسی هستم که انتظارش را میکشیدید. و بعد از اتمام حجت، کراماتی از او میبینند و کذب مدعیان روشن میشود. زمان ظهور، زمان دارایی محض است زمان ظهور، زمان دارایی محض است. در روایت است: «تظهر الأرض کنوزها»، بحارالانوار/52/337؛ زمین، گنجهایش را آشکار میسازد. احتمال دارد معادن را هم شامل بشود، نه تنها آن چه مردم در زیر زمین پنهان کردهاند. گنجهای زیر زمین از عجایب است. معادن و گنجهایی که هنوز کشف نشده، همگی در زمان ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه تعالی فرجه الشریف ظاهر میشود. نحوه دعا کردن برای فرج و شرایط و موانع آن دوستان آن حضرت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف باید دو مطلب مهم را رعایت کنند: یکی این که، در شداید برای فرج دعا کنند، که خود همین مژدهای است برای این که شداید به فرج متصل است. دیگر این که، دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان، همراه با عافیت باشد، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابت قدم و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند؛ زیرا ما هیچ ندیده و نخوانده بودیم که بین برادرها، هشت سال جنگ ادامه پیدا کند، آن هم چه جنگی! بر سرشان در خانهها آتش، بمب و موشک ببارد حتی برای آنها که به جنگ نرفته و در جبهه حاضر نشده اند. خدا کند ظهور آن حضرت زود و قریب، و با عافیت اهل ایمان همراه باشد! «واجعل لنا فی ذلک الخیرة والعافیة»، مشابه این جمله در دعای روز غدیر آمده است. خدایا! این [ظهور] را برای ما مایه خیر و عافیت بگردان. زیرا ما ایمان میثم تمار، یکی از شیعیان و خواص حضرت علی علیه السلام که در راه آن حضرت به دار آویخته شد و دست و پا و زبان او را قطع نمودند، را نداریم که هر چه بلا شدیدتر میشد، ایمانش قویتر میشد! با ضعف ایمانی که ما داریم، از کجا میدانیم که در بلاها و ابتلائات و شداید ثابت قدم خواهیم ماند، از کجا میدانیم قلباً هم از دین خارج نخواهیم شد. برای بسیاری از مردم، در اثر سختیها و مشکلات و بلاها، تردید و شک حاصل میشود، و توقع دارند که مثلاً الان باید وقت ظهور آن حضرت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف باشد و چرا ظاهر نمیگردد و... . او هم منتظر امر خداست زمانی مرحوم شیخ ابراهیم حایری در مسجد کوفه معتکف بود، حضرت غایب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را در خواب دید، حضرت به او فرمود: اینها که در این جا معتکفند، از خوبان و صلحا هستند، ولی هر کدام حاجتی دارد: مال، عیال، خانه، قضای دین، رفع کسالت و مرض و ... ولی هیچ کس به فکر من نیست و برای ظهور و فرج من به طور جدی دعا نمیکند! گویا حضرت علیه السلام از ما میخواهد که اعتکاف و توسل و دعایمان برای خصوص فرج و ظهور آن حضرت واقع شود، ولی ما به او خطاب میکنیم که: «عالم ز دست رفت، تو پا در رکاب کن.» و یا این که میگوییم: «ای یوسف زهرا، بیا.» غافل از این که او هم از خدا میخواهد که بیاید. مگر آمدن او به دست اوست که از او میخواهیم از زندان بیرون بیاید؟! بلکه همه باید از خدا بخواهیم تا اذن دهد او ظهور نماید. خود او هم منتظر امر خدا و الهامات خدا است، تا ظهور کند و خود را معرفی کند، و از غریبی و درماندگی نجات یابد؛ زیرا گرفتاری او، گرفتاری همه بشر، و نجات و فرج او، نجات همه و فرج برای همه است. آیا حضرت حجت عجل اللّه تعالی فرجه الشریف از دوستانش غافل است؟! آیا حضرت صاحب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف که از دست دشمنها در پشت پرده غیبت است، از دوستانش هم غافل است که هر چه بر سرشان آمد، آمد؟ این خیالها از ضعف ایمان است. آیا میشود که حضرت حجت، حقانیت مذهب را تقویت و تأیید نکند؟! خدا میداند آن حضرت تا به حال چه کرده و چه میکند! چه قدر فرق است بین کسی که او را «عین اللّه الناظرة»، (چشم بینای خدا)، و این مجلس ما را در محضر او میداند، و یقین دارد که حدود و اندازه همه کلمات و ... نزد آن حضرت از واضحات است، و کسی که چنین فکر نمیکند! وقتی سفیانی خروج میکند، هر کس نام علی، فاطمه، حسن و یا حسین را دارد میکشد. پس از این که عدهای کشته میشوند، بقیه میگویند: پدران و مادران ما گناه کردهاند و این اسمها را بر ما گذاشتهاند، ما چه تقصیر داریم؟! در این جا سفیانی تفضّل میکند! و به افراد خود دستور میدهد از کشتن صاحب بعضی از نامها خودداری کنند ما باید انتظار فرج حضرت غایب عجل اللّه تعالی فرجه الشریف را داشته باشیم، و فرجش را فرج عموم بدانیم، و در هر وقت و هر حال باید منتظر باشیم، ولی آیا میشود انتظار فرج آن حضرت را داشته باشیم، بدون مقدمات و تحمل ابتلائاتی که برای اهل ایمان پیش میآید؟! با این حال، چه اشکالی دارد که تعجیل فرج آن حضرت را با عافیت بخواهیم، یعنی این که بخواهیم بیش از این بلاها که تا به حال بر سر مؤمنین آمده، بلای دیگری نبینند؟! زیرا در روایت آمده است: وقتی سفیانی خروج میکند، هر کس نام علی، فاطمه، حسن و یا حسین را دارد میکشد. پس از این که عدهای کشته میشوند، بقیه میگویند: پدران و مادران ما گناه کردهاند و این اسمها را بر ما گذاشتهاند، ما چه تقصیر داریم؟! در این جا سفیانی تفضّل میکند! و به افراد خود دستور میدهد از کشتن صاحب بعضی از نامها خودداری کنند، ولی صاحب بعضی از نامها را بکشند! چنان که زمانی یهودیها اگر میدیدند صاحب شناسنامه، شیعی است، فوراً او را میکشتند، الان هم منتظر دستورند! در هر حال، باید منتظر فرج باشیم ولی با مقدمات آن؛ ولی میدانیم که ضعیفیم و طاقت ابتلائات سخن را نداریم. لذا از خدا بخواهیم که شیعه بعد از این دیگر به ابتلائات بیشتر، مبتلا نشود. و اهم مقدمات انتظار فرج را که توبه و طهارت از گناهان است، تحصیل کنیم. منبع: افق حوزه - ویژه نامه اولین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت(قدس سره)انتظار فرج و تحصیل مقدمات آن
اگر همه بندگان خدا اهل توبه نباشند؛ ولیکن بعضى از مؤمنین به تنهایى ــ که از اهل اخلاص و مودّت حقیقی مىباشند ــ علاوه بر دعا و توبه براى خود؛ برای دیگران نیز توبه انجام دهد، و دعا و طلب مغفرت از براى همه مؤمنین نماید، چنین دعا و توبهاى چند فایده دارد: 1- اگر چنین دعا و توبهاى موجب تعجیل در زمان فرج نشود که یک مرتبه وقت آن سر آمده و فرج واقع شود، در این صورت امید است که این نوع دعا و توبه وسیله تخفیف در طول زمان تأخیر شود، که اگر مثلا دوران آن صد سال بود؛ چند سالش کم شود. 2- هرگاه بعضى از دوستان از براى همه برادران دینى ــ از احیاء و اموات آنها ــ از گناهى که سبب تأخیر فرج شده است، توبه و طلب مغفرت نمودند، و با این حال دعا کردند، به مقتضاى آنچه خداوند وعده اجابت دعا به هر یک از بندگان ــ خصوصاً دعاى در حقّ غیر ــ فرموده، پس امید است که در اثر استجابت این دعا همه مؤمنین از براى توبه و دعا در امر فرج توفیق یابند، خصوصاً اگر در دعایش بر این وجه قید نماید که از خداوند طلب کند: آنچه وسیله تعجیل در فرج است میسّر و فراهم نماید . پس توبه و دعای عموم مؤمنین یک وسیله فرج است، که این وسیله به مستجاب شدن دعاهاى او فراهم خواهد شد، و آنها هم موفّق به این دعا و توبه خواهند گردید. 3- فرد بواسطه این توبه و دعا چه از جانب خودش و چه از جانب برادران ایمانى خودش از جمله انصار و یاران آن حضرت(علیهالسلام) محسوب مىشود، ولو بر فرض آن که تأثیرى در تعجیل فرج ــ از عدم جهت اقدام دیگران ــ ننماید. هیچ کس از فتنهها و فسادها و سختىها و امتحانات در زمان غیبت آن حضرت(علیهالسلام) نجات نمىیابد، مگر کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت ایشان ثابت قدم فرموده باشد، و او را در دعا براى تعجیل فرج موفق فرموده باشد. و این مانند آن است که براى نصرت و یارى امام عدهاى به مجادله و جنگ با دشمنان مىروند و مغلوب مىشوند، در این صورت آنها حتماً از مجاهدین مىباشند و از انصار و یاران محسوبند، بلکه در این حالت مغلوبیّت از اجر و پاداش بزرگترى برخوردارند، خصوصاً در صورتى که عدد مجاهدین کمتر باشد، پس اجر و پاداش آنها به چندین برابر بیشتر و برتر از کسانی که از جهاد تخلف کردهاند؛ خواهد بود . چون بر اساس آیات و روایات نصرت و یارى هر مظلومى خصوصاً وجود مبارک امام(علیهالسلام)؛ بر همه اهل ایمان و بر فرد فرد آنها واجب است که: به هر وسیلهاى که با آن یارى ممکن است؛ یارى کنند، و این وجوب با این کیفیت مانند وجوب نمازهاى روزانه؛ یقینى و قطعى است و بر فرد فرد از بندگان واجب است و به ترک بعضى، از بعض دیگر ــ در صورت قدرت ــ ساقط نمىشود، و ترک نمودن بعضى هم موجب ناقص و ضایع بودن فعل بعضى دیگر که بجا بیاورند؛ نمىشود . و در چنین زمانى که فعلا مولا و امام ما مظلوم واقع شدهاند، بواسطه آن که حقّ الهى ایشان، از جهت طغیان ظالمین و اشرار و قلّت اعوان و انصار مغضوب گردید، و از این جهت غائب شدهاند، و معلوم شد که توبه و دعاهاى مؤمنین تأثیر در تعجیل در امر فرج ایشان دارد که یا یک مرتبه دوران غیبت سر آید یا تخفیف در آن حاصل شود، پس این یک نوع نصرتى است که مقدور همه بندگان هست، و اگر همگى این نوع نصرت و یارى را انجام مىدادند، رفع مظلومیّت از آن حضرت(علیهالسلام) مىشد. چنانچه اگر همه بندگان مؤمن اتفاق در نصرت و یارى حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) مىکردند، ایشان مظلوم و مغلوب نمىشدند . ولکن مادامى که این اتّفاق در توبه و دعا از همه بندگان واقع نشود، پس هر گاه عدّه اى از بندگان به این نوع توبه و دعا عمل نمایند، در واقع عمل به تکلیف واجب خود نموده، و در زمره انصار واقعى آن حضرت محسوب خواهند گردید، و هم از عقوبت ترک یارى مظلوم سالم خواهند ماند، که اگر خداوند در دنیا یا در آخرت کسانی که ترک یارى مظلوم و یارى امام(علیهالسلام) را کردهاند عذاب و عقوبت کند؛ بر حسب تمکّن حالشان، پس آنها از شرّ آن عذاب و عقوبت الهى در عافیت خواهند بود . 4- فرج و ظهور امام زمان(علیهالسلام) بر دو قسم است: قسم اوّل: فرج و ظهور کلّى است، و آن فرج و ظهور موعود ایشان است بر وجهى که رفع شرّ جمیع اعداء از جمیع عالم مى فرمایند . قسم دوّم: فرجهایى که نسبت به قسم اوّل جزئى هستند، و آن برطرف شدن بعضى از هموم و غموم از قلب امام است که این همّ و غم بواسطه غلبه دشمنان و شدت ظلم نسبت به بعضى از شیعیان است. پس ممکن است که با دعاى جمعى از شیعیان و دوستان مخلص، خداوند این نوع هموم را، با هلاکت گروهى از دشمنان از قلب مبارکشان رفع بفرماید. چنانچه در زمان حضرت رسول و حضرت امیرالمؤمنین(علیهماالسلام) خداوند به دست گروهى از مؤمنین که به جهاد مىرفتند؛ ظالمین و کفار را هلاک مىکرد . 5- این دعا از فرد فرد شیعیان و دوستان به عنوان موالات و مودّت نسبت به آن حضرت(علیهالسلام) خواهد بود، و بدین وسیله؛ دعا کننده یک درجه از حقّ مودّت ایشان را ــ که اداء آن بر بنابر آیه مبارکه «قُلْ لا اَسْئَلُکُمْ اَجْراً الاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُربى»(1) واجب و لازم است ــ اداء نموده است . و به این وسیله؛ مورد رحمتهاى مخصوص ایشان مانند، شفاعت و دعا و غیر آنها واقع خواهد شد، خصوصاً بر حسب مضمون آیه کریمه: «هَلْ جَزاءُ الاِْحْسانْ إلاّ الاِْحْسان»(2)، که به مقتضاى آن پاداش نمودن به هر احسان کننده، محبوب و مستحب و نیز مهم است، و امام(علیهالسلام) هم البته در عمل به کتاب الله و به مکارم اخلاق و همچنین در دعا نمودن در حقّ کسى از دیگران؛ اولى است و احسان ایشان نسبت به آن شخص درست است . پس هر مؤمن که به دعا و طلب فرج نمودن از براى وجود مبارک آن حضرت(علیهالسلام) احسان نماید البته کمال امید است که به جزاء این احسان؛ مورد احسان ایشان واقع، و مثل همین احسان آن حضرت هم طلب فرج و خیر و رحمت براى او فرمایند، یا به نحو دیگر از افاضات دنیوى و اُخروى، که آشکارا و پنهان از طرف امام(علیهالسلام) به دیگران مىرسد؛ شامل او نیز شود . 6- چون وجود مبارک امام(علیهالسلام) نعمت عظماى الهى بر بندگان است، بواسطه آن که همه فیوضات دنیوى و اُخروى، ظاهرى و باطنى؛ به یمن وجود مبارک او و بوسیله محبّت و معرفت ایشان عطا مىشود، چنانچه در این آیه مبارکه: «ثمّ لَتُسْئَلُنّ یَومَئِذ عَنِ النَّعیمِ»،(3) «نعیم» به آن حضرت(علیهالسلام) و به ولایت ایشان تفسیر شده است.(4) و همچنین در بعضى دیگر از آیات و روایت نیز «نعمت» به وجود مبارک امام(علیهالسلام) تفسیر شده، و شکر هر نعمتى علاوه بر آن که واجب است وسیله بقاء و دوام نعمت و نیز وسیله انتفاع از آثار و منافع آن، و وسیله تکمیل آثار نعمت مىباشد، چنانچه به این مطلب در این آیه شریفه «وَ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لاََزیدَنَّکُمْ»،(5) و نیز در روایات بسیارى تصریح شده است. پس با دعاى در فرج حضرت صاحب الأمر(صلوات الله علیه) هم یک درجه از شکرگزارى نعمت وجود مبارکشان حاصل مىشود، و بنده به هر اندازه در آن سعى کند آثار و فیوضات وجود اقدسشان در حقّ دعا کننده بیشتر و تمامتر و کاملتر خواهد شد . 7- بر حسب آنچه از بعضى روایات ظاهر مىشود، از جمله روایتى است که حضرت صادق(علیهالسلام) فرمود: اگر شماها مانند بنى اسرائیل بر دعا و توبه براى فرج ما اجتماع نکنید، غیبت به طول خواهد انجامید. و همچنین در توقیع مبارک بیان کردیم که حضرت فرمود: اگر شیعیان هم عهد شوند و به آن عهدى که بر ذمّه آنها ثابت شده است ــ یعنى یارى و موالات ما اهل بیت ــ وفا کنند، به زودى سعادت ملاقات ما روزى آنها خواهد شد، و ما را از آنها مستور و پنهان نداشته؛ جز اعمال آنها که نزد ما مکروه است، و راضى به آن نیستیم. هر گاه هر یک از مؤمنین در توبه و دعاى در فرج آن حضرت(علیهالسلام) سعى و اهتمام نماید ــ چون به وظیفه تکلیف خود در مقام نصرت و یارى و موالات با ایشان و اداء حقّ آن عالى شأن عمل نموده است ــ مورد الطاف خاص حضرت احدیّت و آن حضرت خواهد شد، و بدین وسیله از شرّ آن فتنهها و بلاها سالم خواهد ماند . یعنى آنچه از بلاهاى دنیوى؛ غیر حتمى است از او دفع خواهد شد، بلکه در معرض آن هم واقع نخواهد شد، و آنچه حتمى است در آنها پس از اهل رضا و تسلیم خواهد شد، و به سبب آنها در فتنهها واقع نخواهد شد، و آنچه هم از فتنههاى اُخروى است، در هیچ حالى مبتلا نخواهد شد، پس با شدّت تاریکى راه هدایت براى اهل دنیا؛ براى او از خورشید هم روشنتر خواهد شد. امام حسن عسکرى(علیهالسلام) در این مورد فرمود: هیچ کس از فتنهها و فسادها و سختىها و امتحانات در زمان غیبت آن حضرت(علیهالسلام) نجات نمىیابد، مگر کسی که خداوند او را در اعتقاد به امامت ایشان ثابت قدم فرموده باشد، و او را در دعا براى تعجیل فرج موفق فرموده باشد. 8- از حدیث على بن مهزیار و نیز از توقیع مبارک استفاده مىشود که: هر گاه هر کدام از مؤمنین در امر توبه و دعاى در فرج آن حضرت(علیهالسلام) در حالتى که به وظایف و آداب آن عمل نمایند سعى و اهتمام نمایند، پس اگر ظاهراً آن فرج کلّى واقع نشود و لقاء منیرشان براى همه بندگان ظاهر نگردد، پس امید زیادى هست که بوسیله این توبه و دعا اگر مانعى در او هست رفع بشود، و براى خصوص این دعا کننده در خواب یا بیدارى زیارت جمال آن حضرت(علیهالسلام) میسّر شود، و به بعضى از الطاف خاصّه آن حضرت مقرون، و به بعضی فیوضات مخصوص ظاهرى و معنوى از معارف و حِکَم الهى از آن حضرت(علیهالسلام) بوسیله مکالمه با ایشان یا به نحو دیگر از افعال و احوالشان مستفیض شود، و براى بعضى از علماء ابرار یا صلحاء چنین حالاتى اتفاق افتاد، چنانچه شرح وقایع و حکایات آنها در بعضى از کتب بیان شده است.(6) 9- بنده مؤمن هرگاه فرج و ظهور امر آن حضرت(علیهالسلام) را از خداوند متعال طلب نماید، این دعا وسیلهاى براى تکمیل نور معرفت قلب او نسبت به آن حضرت(علیهالسلام)، و نیز به کمالات ایشان به اعلى مرتبهاى که از براى مؤمن معرفت داشتن به ایشان شایسته است؛ خواهد شد، و این معرفت و شناخت به آن کیفیّتى است که در حال ظهور ایشان به وجه کامل یا به کمتر از آن حاصل مىشود. و نیز این دعا وسیلهاى از براى افتتاح ابواب اسرار و حقائق توحید و سایر معارف و حکمتها به سوى قلب او بر آن وجهى که در حال ظهور آن حضرت(علیهالسلام) به یمن وجود اقدسشان حاصل مىشود؛ و خواهد شد، و هم وسیلهاى براى مرتبهاى از اطمینان قلب و رفع خوف از دشمنان و از هر صاحب شرّى، و نیز فراغت حال از براى عبادت و بعضى از کیفیّات آسایش و سلامتى و راحتى جسمى و قلبى خواهد شد. البتّه فوائد کلى و مهمى غیر از این فوائد نهگانه که ذکر شد؛ بر حسب آنچه از آیات و روایات استفاده مىشود خیلى زیاد است، و چه بسا شمار آن فواید و فضایل متجاوز از صد فائده و فضیلت مىشود؛ که در کتب به صورت مبسوط و مشروح بیان شده است . بعد از شناخت این فواید مهم، سزاوار نیست که بنده مؤمن از آن غفلت کرده و مسامحه نماید، و از فیوضات کامل آن محروم بماند، بلکه در مضمون بعضى از ادعیهای که از آن حضرت(علیهالسلام) است آمده: از خداوند متعال چنین مسئلت نمائید که: الهى! ما را یارى فرما که ذکر و یاد ایشان و صلوات بر ایشان و دعا در حقّ ایشان را فراموش نکنیم. پینوشتها: 1- سوره شورى، 23 . 2- سوره الرحمن، 60. 3- ترجمه: سپس در آن روز از نعمتها مىپرسند. (سوره تکاثر، آیه 8) . 4- تفسیر نورالثقلین، ج5، ص662 . 5- ترجمه: اگر شکر نعمت بجاى آورید، هر آینه بر نعمت مىافزاییم.(سوره ابراهیم، 8) 6- براى اطلاع بیشتر در این زمینه به کتاب «نجم الثاقب» و «عبقرى الحسان» مراجعه شود . برگرفته از شیوههاى یارى قائم آل محمد(علیهمالسلام)، مرحوم آیت الله میرزا محمدباقر فقیه ایمانى.
عنایت خاص حضرت به وضعیت شیعیان سیرت امام مهدى (عجل الله تعالى فرجه) از آن جا که رفتار اهل بیت می تواند الگوی بسیار خوبی برای ما باشد مناسب است به روش، رفتار و سیرت امام زمان (عج) که امام حاضر ما هستند، در زمان غیبت نگاه کوتاهی بیندازیم. عصر غیبت امام شؤونى دارد ؛ شان هدایت و رهبرى ، حفظ مسلمین و شیعیان ، ایجاد زمینه و تهیه یاور براى انقلاب جهانى خود و... آن حضرت به تمامى شؤون و وظائف خود به بهترین وجه اقدام مى کند، و جز آنچه با (غیبت ) ناسازگار باشد، تماما مورد عنایت آن حضرت مى باشد. هم چنان که در روایتى نیز آمده است : بهره بودن از من در عصر غیبتم ، مانند بهره بردن از آفتاب است هنگامى که زیر ابرها باشد. 1 اصولا آن حضرت را غایب نامیده اند، چون ظاهر نیست ، نه آن که حاضر نیست . غیبت به معناى حاضر نبودن، تهمت ناروایى است که به آن حضرت زده اند، و آنان که بر این پندارند، فرق میان "ظهور" است ، نه"حضور " و شیفتگان آن حضرت ، ظهورش را از خدا مى طلبند نه حضورش را. همین است که وقتى ظاهر مى شود همه انگشت حیرت به دندان مى گزند و با تعجب مى گویند که او را پیش از این هم دیده اند. براى به دست آوردن سیرت آن حضرت در دوران غیبت مى توان از برخى روایات ، دعاها، زیارت نامه ها، توقیعات و نامه هاى آن حضرت به بعضى از شیعیان و یا نقل قول هاى متواتر از افراد کاملا مورد وثوق که به شرف حضور نائل آمده اند، استفاده برد. آنچه بیش از همه در میان ادعیه ، توقیعات و... به چشم مى خورد، عنایت خاص آن حضرت به وضعیت شیعیان و گرفتارى هاى آنان در عصر غیبت است . به برخى از نکاتى که در این متون آمده ، اشاره مى شود: 1. آگاهى از وضعیت و احوال شیعیان در توقیعى که براى"شیخ مفید " صادر شده ، آمده است : ما بر اخبار و احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفى نمى ماند.2 2. حفظ و نجات شیعیان از گرفتارى ها وشر دشمنان نیز در همان توقیع این گونه است : ما در رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم ، که اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد، و دشمنان ، شما را دشمنان ، شما را ریشه کن مى نمودند.3 3. حضور در میان مردم صاحب این امر... در میان آنها راه مى رود، در بازارهایشان رفت و آمد مى کند، روى فرش هایشان گام بر مى دارد، ولى او را نمى شناسند، مگر خداوند به او اجازه دهد تا خودش را به آنان معرفى کند.4 در روایتى دیگر از امام امیرالمؤمنین علیه السلام نیز چنین آمده است : سوگند به خداى على ، حجت خدا در میان آنان هست ، در کوچه و بازار آنها گام برمى دارد و بر خانه هاى آنان وارد مى شود و در شرق و غرب جهان به سیاحت مى پردازد و گفتار مردمان را مى شنود و بر اجتماعات آنان وارد شده ، سلام مى دهد. او مردمان را مى بیند... .5 در دعاى ندبه نیز چنین مى خوانیم : جانم فدایت ! تو آن غایبى هستى که از میان ما بیرون نیستى ، جانم فدایت ! تو آن دور شده از وطنى هستى که از ما دور نیستى . 4.حضور همیشگى در مراسم حج آن حضرت هر سال در موسم حج حضور مى یابد، همگان را مى بیند و مى شناسد، اما دیگران او را مى بینند ولى نمى شناسند.6 اصولا آن حضرت را غایب نامیده اند، چون ظاهر نیست ، نه آن که حاضر نیست . غیبت به معناى حاضر نبودن، تهمت ناروایى است که به آن حضرت زده اند، و آنان که بر این پندارند، فرق میان "ظهور" است ، نه"حضور " و شیفتگان آن حضرت ، ظهورش را از خدا مى طلبند نه حضورش را. همین است که وقتى ظاهر مى شود همه انگشت حیرت به دندان مى گزند و با تعجب مى گویند که او را پیش از این هم دیده اند. 5و 6 - ... دستگیرى درماندگان ، راهیابى گمشدگان ، شفاى بیماران لاعلاج ، خیرخواهى و دعا براى مؤمنان ، شرکت در تشییع برخى از آنان ، حل بعضى از مشکلات علمى علماء، خبردادن از پاره اى رویدادهاى مهم ، 7 دستگیرى باطنى افراد و... 8 از جمله کارهاى آن حضرت در این دوران است ، چه او را بشناسند و چه نشناسند، و چه مستقیما توسط خود آن حضرت صورت گیرد و یا توسط برخى یاران و خواص آن حضرت . تهیه و تنظیم: گروه دین و اندیشه تبیان
کرامات حضرت مهدی علیه السلام منبع: چشم اندازى به حکومت حضرت مهدى (علیه السلام) برای دانلود مولودی بسیار زیبای جانان 202 را کلیک کنید تهیه و تنظیم از منتظر ظهور
در شادی و غم به یادتان می مانیم هر عید به یادتان دعا می خوانیم آقای دلم! سید من! مهدی جان! ما «أحسن حال» را شما می دانیم کاش می شد امسال عید را در کنار پرنور ترین ستاره باشیم ، همان که نورش چشم ها را خیره می کند ، همان که منتظرش هستیم ، همان که اگر بیاید عید واقعی ماست،شادی واقعی ماست . کاش می شد بیاید ، کاش می شد دعای تحویل سال را در کنار او بخوانیم ، ای کاش ... ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم موجیم که آسودگی ما عدم ماست هزاران "کاش می شد" در ذهنم است ولی شاید برای امروزی ها بسیاری از آن ها مضحک باشد . برای امروزی ها فقط پول مهم است ، فقط مهم این است که پول داشته باشند تا بند کفششان را با دکمه ی لباسشان ست کنند . ولی افسوس ، هنوز هم معنای این جمله را درک نکرده ایم ، افسوس ، افسوس .... نوروز روزی است که قائم ما حضرت مهدی (عج) ظهور خواهد کرد و هیچ نوروزی نیست مگر اینکه ما اهل بیت به انتظار فرج نشسته ایم . امام صادق (ع) وسایل الشیعه - ج ? – ص عید حقیقی را کسانی درک میکنند که با یک چشم بر گذشته بگریند و با چشم دیگر به آینده لبخند بزنند. بیایید تو این سال جدید بیشتر دعاهامونو اختصاص بدیم به فرج آقامون. به خدا امام زمان خیلی غریبه... امام زمان که از سنی ها و وهابی ها و مسیحی ها انتظار نداره برای فرجش دعا کنند. از منو توی بچه شیعه انتظار داره ... به امید اون روزی که تو تقویم- تعطیل رسمی اعلام بشه به مناسبت فرج آقا... اللهم عجل لولیک الفرج برای دریافت مولودی زیبای مظهر 202 را دریافت کنید
کاش می شد همه ی ستاره های پرنور ، عید را پیش ما می گذراندند ، البته آن ها جایشان بسیار خوب است ، ولی کاش می آمدند و دنیای تاریک ما را کمی روشن تر می کردند . کاش می شد آدم های امروز هم مثل همان ستاره های پرنور می فهمیدند ما برای چه به این دنیا آمده ایم ، کاش می شد امروزی ها هم معنی این بیت شعر را درک می کردند که می گوید :
کاش می شد برای عید عوض اینکه به فکر عوض کردن و نو کردن خانه و لباس خود باشیم ، کمی به فکر نو کردن و عوض کردن خودمان باشیم ، ولی حیف که نمی توانیم .
این جمله که « به فکر عوض کردن خودمان باشیم » برای امروزی ها یک شعار است ،یک جمله ی شعاری بیش نیست ، ولی اگر کمی این جمله را با ادراک خود می سنجیدیم ، می فهمیدیم که چه معنای بزرگی درون خود دارد ، اگر معنای این جمله را می فهمیدیم ، در دنیای امروز هم ستاره های پرنور بودند ، همت ها ، مطهری ها ، بهشتی ها ، باقری ها ، فکوری ها بودند .