فردا دیر است !!!
در مورد فلسفه و حکمت غیبت آخرین حجت خدا سخنان بسیاری گفته شده و احتمالات متعددی مطرح شده است، اما شاید این احتمال که فلسفه غیبت آزمودن مومنان و تمیز و تشخیص مدعیان دروغین پیروی از ولایت و منتظران از ولایت مداران واقعی و منتظران راستین است، از دیگر احتمالات پذیرفتنی تر و نزدیک تر به واقع باشد. کلاس درسی را در نظر بگیرید که آموزگار آن برای آزمودن دانش آموزانش دقایقی کلاس را ترک گفته، اما دورادور نظاره گر آنان است. آنچه او مشاهده می کند چه خواهد بود؟ گروهی از دانش آموزان، از غیبت آموزگار سوء استفاده کرده و به آزار و اذیت دیگر همکلاسی ها پرداخته اند، گروهی دیگر با شیطنت های کودکانه خود همه کلاس را به هم ریخته اند، عده ای دیگر با حسرت تمام چشم به فضای بیرون از کلاس دوخته و تماشاگر دانش آموزان هستند که در حیات مدرسه مشغول جست و خیزند، برخی از دانش آموزان هم فرصت را غنیمت شمرده و به انجام تکالیف عقب مانده خود مشغولند، به طور حتم به هنگام حضور دوباره آموزگار به کلاس و اطلاع دانش آموزان از اینکه او دورادور آن ها را زیرنظر داشته است، آن هایی که وقت خود را با شیطنت و بازیگوشی به هدر داده اند بسیار شرمنده خواهند شد.
جهان عصر غیبت نیز همانند همین کلاس درس است. کلاسی که در ظاهر استاد در آن حضور ندارد، اما حرکات و سکنات هیچ یک از دانش آموزانش از نگاه تیزبین استاد دور نیست و همه آنها باید به هنگام ظهور پاسخگوی شیطنت ها یا بازیگوشی های خود باشند، شاید بیان کلامی از امام عصر (عج) برای درک بهتر آنچه گفته شد موثر باشد،
آن حضرت در یکی از توقیعات خود می فرماید:
« فلیعمل کل امری منکم بما یقرب به من مجتتنا و لیتجنب ما یدنیه من کراهتنا و سخطنا ، فان امرنا نعبته، فجاءه حین لاتنفعه توبه، و لاینجه من عقابنا ندم علی جوبه ...
آری همه ما در آزمونی بزرگ واقع شده ایم، آزمونی که اگر از آن سربلند بیرون آییم برترین مردم همه روزگاران خواهیم بود و اگر از عهده آزمون برنیاییم فردای ظهور باید در برابر حجت خدا پاسخگو باشیم. پس بیاییم از همین امروز و پیش از آنکه واقعه ناگهانی ظهور فرا رسد خود را برای پاسخگویی در برابر امام عصر (عج) آماده کنیم، چرا که فردا خیلی دیر است.
" برای دانلود مداحی زیبای اباصالح 202 را کلیک کنید "
تهیه و تنظیم از منتظر ظهور
بر عالمیان رحمت بی حد آمد
زیبا گهر رسول امجد آمد
تبریک به شیعیان اهل عالم
چون فاطمه دختر محمد آمد
ولادت با سعادت حضرت فاطمه (س) مبارک باد . . .
.
آنگاه آن حضرت فرمود: «امام حسن و امام حسین دو امام امّت من، بعد از پدرشانند. دو سیّد جوانان اهل بهشت و مادرشان، بهترین زنان عالمیان، نهمینشان، قائم(عج) از فرزندان من است. اطاعتشان، اطاعت از من است و معصیتشان، معصیّت من است، به خداوند شکوه میکنم از منکران فضیلت ایشان و تضییع کنندگان حقّ [حرمت] آنان پس از من و خداوند بس است که ولی و یاور عترت من و امامان امّتم باشد و از منکران حقّ ایشان انتقام کشد.»
مدعیان دروغین مدعیان دروغین
مقدمه
سخن از امام مهدى علیه السلام و اعتقاد به وجود گرانمایه او مساءله جدید یا پدیده نوظهورى نیست بلکه ریشه قرآن دارد و سابقه تاریخى آن به عصر رسالت باز مى گردد.
این اندیشه پویا و عقیده راسخ از زمان پیامبر و امامان نور علیهم السلام تاکنون همواره در جامعه اسلامى ثابت و استوار بوده است .
در آغاز کتاب برخى از آیات قرآن را که به وجود گرانمایه حضرت مهدى علیه السلام تاءویل و تفسیر گردیده است به همراه نویدهایى از پیامبر و امامان نور علیهم السلام آوردیم و روشن شد که این آیات و روایات از ظهور مهدى نجاتبخش در واپسین حرکت تاریخ و آینده جهان سخن مى گوید و با صراحت از شکوه و اقتدار و جایگاه والا و بى نظیر او پیام مى دهد به گونه اى که در تاریخ اسلام هیچ شخصیتى از نظر اقتدار و شکوه و برخوردارى از امکانات و حاکمیت بر کرده زمین پس از ظهور همانند او یافت نمى شود.
این واقعیت بخاطر انبوه روایاتى که در مورد آن حضرت و ابعاد شخصیت والا و ظهور و نقش بى نظیر اصلاحى او آمده است به گونه اى در جامعه اسلامى مشهور و معروف شده بود که هیچ کس جراءت و جسارت انکار آن را نداشت و مساءله مهدویت براى جامعه اسلامى ، یک مساءله قرآنى و روایى و شناخته شده و قطعى بخاطر استوارى این واقعیت عقیدتى و دینى در جامعه اسلامى بود که در تاریخ اسلام ، از یک سو با شخصیتهایى روبرو مى شویم که طرفداران افراطى آنان براى پیشرفت دنیوى و سیاست خویش آنان را به عنوان مهدى نجاتبخش مطرح ساختند و از دگر سو با عناصرى آشنا مى شویم که بر اثر انگیزه هاى جاه طلبانه ، وسوسه قدرت و شهرت و دنیاطلبى ، به دروغ ادعاى مهدویت نموده و خود را همان مهدى نجات بخشى که قرآن و روایات نوید آمدن او را داده است معرفى کردند.
شمار اینها طبق برخى آمارها به 50 نفر رسیده است و نکته در خور یادآورى در رابطه با این مدعیان دروغین این است که اینها به اعتبار بر چهار دسته قابل تقسیم اند:
1- گروهى از اینان از نظر نسب هویت ، هدف و مذهب ناشناخته اند.
2- گروهى با کارهاى جنون آمیز خوى خود را از نظرها ساقط کردند.
3- برخى نام و نشان و دعوت و پیروانشان از صفحه روزگار به گونه اى محو شده است که نشانى از آنها نیست .
4- و برخى نیز مرده اند اما نام و یادى از آنان هست که ما، در این بخش نظرى گذرا به زندگى و عمل کرد دجالگرانه شمارى از آنان که در تاریخ بدین عنوان شهرت یافته اند خواهیم افکند.
امام مهدی
(ع) و میراث پیامبران
1. عصای موسی(ع)
امام باقر(ع) فرمود:
عصای موسی از آن آدم(ع) بود که به شعیب رسید و سپس به موسی بن عمران رسید، آن عصا نزد ماست و اندکی پیش نزدم بود؛ مانند وقتی که از درختش جدا شده سبز است و چون از او سؤال شود جواب گوید و برای قائم ما (حضرت مهدی(ع)) آماده گشته است، او (حضرت مهدی) با آن، همان کار که موسی می کرد انجام دهد. آن عصا هراس آور است و ساخته های جادوگران را می بلعد و به هر چه مأمور شود انجام دهد؛ چون حمله کند هر چه به نیرنگ ساخته اند می بلعد و برایش دو شعبه باز شود که یکی در زمین و دیگری در سقف باشد و میان آنها (میان دو فکش) چهل ذراع باشد و نیرنگ ساخته ها را با زبانش می بلعد.
(به طوری که در زمان حضرت موسی(ع) سحر ساحران را بلعید)2.
امام صادق(ع) نیز فرمود:
الواح موسی(ع) (تورات) و عصای او نزد ماست و ما وارث پیامبرانیم3.
با توجه به این روایت می توان گفت: عصای حضرت موسی(ع) و تورات دست به دست به حضرت صادق(ع) و پس بعد از ایشان هم دست به دست به سایر ائمه رسیده است و اکنون نیز این عصا در اختیار امام مهدی(ع) - که خداوند ظهورش را نزدیک گرداند - قرار دارد.
عصای حضرت موسی چندین معجزه داشته که قرآن به آنها اشاره کرده است:
1. مار شدن عصا هنگام مبعوث شدن حضرت موسی(ع) به پیامبری: در سوره قصص آیه 31 می فرماید:
و أن ألق عصاک فلمّا رءاها تهتزّ کأنّها جانّ ولّی مدبراً و لم یعقّب یا موسی أقبل ولا تخف إنّک من الأمنین.
و [فرمود:] «عصای خود را بیفکن» پس چون دید آن مثل ماری می جنبد، پشت کرد و برنگشت. «ای موسی، پیش آی و مترس که تو در امانی».
2. اژدها شدن عصا نزد فرعون: در سوره شعراء آیه 32 می فرماید:
فألقی عصاه فإذا هی ثعبان مبین.
پس عصای خود بیفکند و به ناگاه آن اژدهایی نمایان شد.
3. بلعیدن سحر ساحران توسط عصا: در سوره شعراء آیات 45 و 46 می فرماید:
فألقی موسی عصاه فإذا هی تلقف ما یأفکون فألقی السّحره ساجدین.
پس موسی عصایش را انداخت و به ناگاه هر چه را به دروغ برخاسته بودند بلعید. در نتیجه، ساحران به حالت سجده درافتادند.
4. زدن عصا به دریا و باز شدن راه برای نجات قوم بنی اسراییل: در سوره شعراء آیه 63 می فرماید:
فأوحینآ إلی موسی أن اضرب بعصاک البحر فانفلق فکان کلّ فرق کالطود العظیم.
پس به موسی وحی کردیم: «با عصای خود برین دریا بزن». تا از هم شکافت، و هر پاره ای همچون کوهی سترگ بود.
5. زدن عصا به سنگ و بیرون آمدن دوازده چشمه آب برای اسباط بنی اسراییل: در سوره بقره آیه 60 می فرماید:
و إذ استسقی موسی لقومه فقلنا اضرب بعصاک الحجر فانفجرت منه اثنتا عشره عیناً....
و هنگامی که موسی برای قوم خود در پی آب برآمد، گفتیم: «با عصایت بر آن تخته سنگ بزن». پس دوازده چشمه از آن جوشیدن گرفت....
این عصا، در ابتدا متعلق به حضرت آدم(ع) بوده و سپس به حضرت شعیب(ع) رسیده و آنگاه که موسی(ع) به خدمت حضرت شعیب(ع) درآمد آن عصا به او رسید. در کتابهای تاریخ انبیا برای این عصا حوادث و وقایع گوناگونی نقل شده است.
2. سنگ حضرت موسی(ع)
قرآن کریم در دو مورد از این سنگ یاد کرده است؛ یکی آیه 60 سوره بقره - که پیش از این ذکر آن گذشت - و دیگری آیه 160 سوره اعراف که می فرماید:
و قطّعناهم اثنتی عشره أسباطاً أمماً و أوحینا إلی موسی إذ استسقاه قومه أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشره عیناً قد علم کلّ أناس مشربهم.
و آنان را به دوازده عشیره که هر یک امتی بودند تقسیم کردیم، و به موسی - وقتی قومش از او آب خواستند - وحی کردیم که با عصایت بر آن تخته سنگ بزن.
پس، از آن دوازده چشمه جوشید. هر گروهی آبشخور خود را بشناخت.
خاطراتی از توجه
امام راحل به امام زمان (عج)
شما دعا کنید
زمان شاه بود که پدرم شهید شد. بعد که رفتیم پیش امام، گفتند: پدرت شهید شده.
یک دفعه دیگر هم که پیش امام رفتیم از ایشان پرسیدم آقا امام زمان کی می آیند؟ امام روی سرم دست کشیده و گفتند: «شما دعا کنید، شما دعا کنید». 1
*******
در جشن نیمه شعبان حضور یافتند
در مورخه دوشنبه 58/4/18 ساعت ده شب بود که امام بدون اطلاع قبلی به خیابانهای قم که مردم به مناسبت جشن نیمه شعبان آنها را آذین بسته بودند، آمدند و در شهر گردش کردند. پس از آن در مجلس جشنی که ساکنان خیابان چهارمردان برپا کرده بودند شرکت فرمودند.2
*******
سعی کن دعای عهد را بخوانی
یکی از چیزهایی که امام در روزهای آخر به من توصیه می کردند خواندن دعای عهد بود. ایشان می گفتند: «صبح ها سعی کن این دعا را بخوانی، چون در سرنوشت دخالت دارد».3
*******
چهل روز دعای عهد می خواندند
امام حتی در موقعی که در بیمارستان بستری بودند از انس با کتاب مفاتیح الجنان غافل نبودند. پس از رحلت جانگداز ایشان که مفاتیحشان را از بیمارستان به بیت منتقل می کردیم متوجه شدیم امام در مفاتیح خود در کنار دعای شریف عهد که آن را یک اربعین می خواندند، تاریخ شروع راهشت شوال نوشته اند.4
*******
مگر حضرت صاحب(علیه السلام) به من خلاف می فرماید؟
یکی از فضلای مشهد... به نقل از یکی از دوستانشان تعریف می کردند، در نجف اشرف خدمت امام بودیم، صحبت از ایران به میان آمد، من گفتم: این چه فرمایشهایی است که در مورد بیرون کردن شاه از ایران می فرمایید؟ یک مستأجر را نمی شود بیرون کرد، آن وقت شما می خواهید شاه مملکت را بیرون کنید؟ امام سکوت کردند. من فکر کردم شاید عرض مرا نشنیده اند لذا سخنم را تکرار کردم. امام... فرمودند: ...چه می گویی؟ مگر حضرت بقیه الله امام زمان، صلوات الله علیه، به من (نستجیرُبالله) خلاف می فرماید؟ شاه باید برود.5
*******
شاید از طرف امام زمان(علیه السلام) باشد
روز 22 بهمن که امام فرمان دادند مردم در خیابانها بریزیند چون ما مملکت نظامی نداریم. این جریان را به مرحوم آیت الله طالقانی اطلاع دادند، در آنجا من در خدمت ایشان بودم. آیت الله طالقانی از منزلشان به امام در مدرسه علوی تلفن زد و مدت یک ساعت یا نیم ساعت با امام صحبت کردند،... آیت الله طالقانی مرتب به امام عرض می کنند آقا شما ایران نبودید، این نظام پلید است، به صغیر و کبیر ما رحم نمی کند، شما حکمتان را پس بگیرید. و مرتب شروع کردند از پلیدی و ددمنشی نظام گفتن تا شاید بتوانند موضع امام را تغییر بدهند، تا ایشان این فرمانی را که راجع به ریختن مردم به خیابانها داده اند پس بگیرند. برادران یک مرتبه متوجه شدند آقای طالقانی گوشی را زمین گذاشته و به حالت متأثر رفت و در گوشه اتاق نشست. برادران که این گونه دیدند بعد از لحظاتی خدمت ایشان رفتند... به مرحوم آیت الله طالقانی اصرار کردند که جریان چه بود؟ ایشان گفتند: هر چه به امام عرض کردم، حرف مرا رد کردند و وقتی دیدند من قانع نمی شوم فرمودند: «آقای طالقانی، شاید این حکم از
طرف امام زمان باشد»این را که از امام شنیدم دست من لرزید و با امام خداحافظی کردم چون دیگر قادر نبودم که حتی پاسخ امام را بدهم.6
پی نوشت ها :
1. برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره) ؛ ج 1، ص 203
2. برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره) ؛ ج3، ص 40
3. برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره) ؛ ج 3، ص 42
4. برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره) ؛ ج 3 ص 43
5. برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره) ؛ ج 3، ص 157
6. برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره) ؛ ج 3، ص 158
منبع:برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)
نقل از راسخون
حضرت مهدى(ع)
درآینه کلام معصومین
رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم) می فرمایند :
لاتقوم الساعه حتى یقوم القائم الحق منّا و ذلک حین یأذن اللّه عزّوجلّ له و من تبعه نجا و من تخلّف عنه هلک. اللّه اللّه عباد اللّه فأتوه و لو على الثلج فانّه خلیفه اللّه عزّوجلّ و خلیفتى.(1)
روز قیامت فرا نمى رسد مگر آنکه از بین ما قائم حقیقى قیام نماید. و آن قیام، زمانى خواهد بود که خداى عزّوجلّ او را اجازه فرماید. هرکس پیرو او باشد نجات مى یابد و هرکه از فرمانش تخلّف ورزد، هلاک مى شود. اى بندگان خدا ! خدا را، خدا را; بر شما باد که به نزدش آیید اگرچه بر روى یخ و برف راه روید. زیرا او خلیفه خداى عزّوجلّ و جانشین من است.
**************
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) می فرمایند :
قال للحسین(علیه السلام) : التاسع من ولدک یا حسین! هو القائم بالحق، المظهر للدین، الباسط للعدل، قال الحسین (علیه السلام)فقلت: یا امیرالمؤمنین و إنّ ذلک لکائن؟ فقال (علیه السلام): اى و الذى بعث محمداً بالنبوه و اصطفاه على جمیع البریّه و لکن بعد غیبه و حیره لاتثبت فیها على دینه اِلاّ المخلصون المباشرون لروح الیقین الذین أخذ اللّه میثاقهم بولایتنا و کتب فى قلوبهم الایمان و ایّدهم بروح منه.(2)
امام علی(علیه السلام) به امام حسین (علیه السلام) فرمودند: نهمین فرزند تو اى حسین! قیام کننده به حق و آشکار سازنده دین و گستراننده عدالت است.
امام حسین (علیه السلام) گویند: پرسیدم: یا امیرالمؤمنین! آیا حتماً چنین خواهد شد؟
فرمودند: آرى! قسم به کسى که حضرت محمد (صلى الله علیه وآله وسلم)را به پیامبرى بر انگیخت و او را بر تمام خلایق برگزید، چنین خواهد شد، امّا بعد از غیبت و حیرتى که در آن کسى ثابت قدم بر دین نمى ماند مگر مخلصین و دارندگان روح یقین آنان که خداوند نسبت به ولایت ما از آنان پیمان گرفته و ایمان را بر صفحه دل شان نگاشته و با روحى از جانب خود تأیید فرموده است.
**************
حضرت زهرا (علیها السلام) می فرمایند:
قال لى رسول اللّه (صلى الله علیه وآله وسلم) أبشرى یا فاطمه، المهدىّ منک.(3)
رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) به من فرمودند: اى فاطمه! ترا بشارت باد به اینکه حضرت مهدى (علیه السلام) از نسل توست.
**************
امام حسن مجتبى (علیه السلام) فرمودند:
ما منّا احدٌ اِلاّ ویقع فى عنقه بیعه لطاغیه زمانه اِلاّ القائم الّذى یصلّى روح اللّه عیسى بن مریم خلفه فان اللّه عزّوجلّ یخفى ولادته و یُغیّب شخصه لئلاّ یکون لأحد فى عنقه بیعه.(4)
هیچ یک از ما اهلبیت نیست مگر آنکه بیعتى از طاغوت زمانش را اجباراً بر عهده دارد. مگر حضرت قائم که عیسى بن مریم، روح اللّه پشت سر او نماز مى گذارد. خداوند ولادت او را مخفى مى دارد و شخص او را از دیدگان، غایب مى گرداند، تا بیعت هیچ کس را بر گردن نداشته باشد.
**************
حضرت مهدى (عج) و قرآن کریم
الف) همپاى قرآن:
این که پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) در سفارش مشهور خویش فرمود: انى تارک فیکم الثقلین کتاب اللّه و عترتى ما ان تمسّکتم بهما لن تضلّوا ابداً(1) و بدین سان بر همپایى و همراهى خاندان خویش سلام اللّه علیهم با قرآن کریم، تأکید نمود، دلالت بر این دارد که در زمان ما، کتاب خدا قرآن کریم جز در کنار مهدى آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) که یگانه ذخیره و باقیمانده این دودمان پاک است، کتاب هدایت انسانها نتواند بود و از گمراهى و سرگردانى مردم، جلوگیرى نتواند کرد.
و نیز اینکه رسولخدا (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: علىّ مع القرآن و القرآن مع علىّ لایفترقان حتى یردا على الحوض(2) با توجه به اینکه در این عصر، وصایت و وراثت حضرت على(علیه السلام) در همه مقامات ولایتى و شئونات هدایتى اش تنها از آن حضرت مهدى (علیه السلام)مى باشد، بر چنین همراهى و همپایى و معیّتى، بین او و قرآن نیز دلالت دارد.
ب) شریک قرآن:
همه ائمه بزرگوار، شرکاء قرآن کریم شمرده شده اند(3) چنانکه بطور ویژه در یکى از زیارتهاى مخصوصه حضرت مهدى (علیه السلام) با تعبیر السلام علیک یا شریک القرآن از ایشان یاد شده است.
ج) تلاوت کننده و ترجمان قرآن:
از آن رو که تلاوت آیات کتاب خدا بهترین وسیله انس باخداست، و براى مقرّبان درگاه حق هیچ لذّتى بالاتر از خواندن قرآن و تدبّر در آن نیست، حضرت مهدى (علیه السلام) که در این دوران والاترین درجات انس و بالاترین مقامات قرب الى اللّه را داراست، شایسته ترین کسى است که به عنوانِ یا تالِىَ کتابِ اللّه و ترجمانَه(4) مى تواند مورد خطاب قرار گیرد.
د) قرائت کننده و تفسیرگر قرآن:
براى قرائت و تفسیر قرآن کریم چه کسى شایسته تر از حضرت مهدى(علیه السلام)است که در این زمان چراغ هدایت و حامل علوم قرآن و نگاهبان گنجینه دانش الهى و حافظ سرّ خدا تنها اوست و امانات نبوّت و ودیعت هاى رسالت در این عصر تنها به او سپرده شده است؟( 5 ) اوست که قرآن را چونان که پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) و على (علیه السلام)قرائت مى کردند، قرائت مى کند و آنچنان که خداى محمد و على (علیهما السلام)مى پسندد و مقرر فرموده است، تفسیر مى نماید.
السلام علیک حین تقرء و تبیّن(6).
چه خوش است صوت قرآن زتو دلربا شنیدن***به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن
هـ ) تعلیم دهنده احکام قرآن:
... صاحب الزّمان و مُظهر الایمان و مُلقِّن احکام القرآن...( 7)
سلام خدا بر صاحب الزمان و آشکار کننده ایمان و تلقین و تعلیم دهنده احکام قرآن.
و) احیاگر قرآن:
در آخر الزمان که سنّت هاى قرآنى به فراموشى سپرده شده و بسیارى از معارف این کتاب الهى از سوى کژ اندیشان به تحریف و تبدیل کشیده شده و حیات و حیات آفرینى آیاتش، در حصار جهل و هوس دنیا پرستان نادیده گرفته شده است، مهدى (علیه السلام)مى آید تا احیاگر این معجزه جاوید باشد و اسلام و مسلمین را در پرتو انوار فروزان آن جانى تازه بخشد.
اللهمّ جدّد به ما امتحى من دینک و أحىِ به ما بُدّلَ من کتابک و أظهر به غُیّر من حکمک.(8)
خدایا از دینت آنچه به نابودى گراییده بوسیله او تجدید فرما. و از کتابت آنچه دگرگونى و تبدیل پذیرفته بوسیله او احیا کن. و از احکامت آنچه را که تغییر یافته بوسیله او آشکار گردان.
پی نوشت ها :
1. کنزل العمال ج ۱ ص ۴۴ ـ مسند احمد بن حنبل ج ۵ ـ ص ۸۹ و ۱۸۲: من در بین شما دو ودیعت گرانبها باقى مى گذارم تا زمانى که به آن دو چنگ زده باشید هرگز گمراه نخواهید شد.
2. ینابیع الموده صفحه ۹۰: على(علیه السلام) با قرآن است و قرآن باعلى است، هرگز از یکدیگر جدا نشوند تا آن زمان که در حوض کوثر بر من وارد شوند.
3. زیارت جامعه از ملحقات مفاتیح الجنان: السلام علیکم ائمّه المؤمنین... و عباد الرحمن و شرکاء القرآن...
4. مفاتیج الجنان، زیارت آل یس ـ روایت شده از ناحیه مقدسه امام زمان(علیه السلام) ـ .
5. تعابیرى برگرفته از زیارت جامعه مندرج در زیارت سوم از ملحقات مفاتیح الجنان.
6. مفاتیح الجنان، زیارت آل یس.
7. بخشى از زیارت سلام اللّه الکامل التام در استغاثه به حضرت صاحب الزمان(علیه السلام).
8. صلوات ابوالحسن ضرّاب اصفهانى، وارد شده از ناحیه مقدسه امام زمان(علیه السلام) در اعمال روز جمعه.
منبع:www.sibtayn.com
نقل از راسخون
خصایص حضرت مهدی (عج)
در این مقاله بر آنیم که خصوصیات و ویژگیهایی را که خداوند به حضرت ولی عصر (علیه السلام) اختصاص داده به اختصار ذکر کنیم.
۱ـ نور و درخشندگی آن حضرت است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و أله و سلم) در حدیث معراج فرمود: نور مهدی (علیه السلام) در میان انوار سایر ائمه مانند ستارههای درخشان بود در میان سایر ستارگان.
۲ـ در روز ولادت أن حضرت دو ملک آن، بزرگوار را به سراپرده عرش بردند وحق تعالی به او فرمود: مرحبا به تو أی بنده من!
۳- جمع شدن بین کنیه و اسم رسول خدا در حضرتش.
۴ـ او آخرین وصی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)و اخرین حجت خدا در زمین است.
۵ـ حضرت مهدی از همان کودکی در انظار خیلی به چشم نمیخورد و برای پرورش یافتن به عالم قدس سپرده شد و همواره در مجالست و مؤآنست ارواح قدسی و ملکوتی بود.
۶ـ هیچگاه با کفار و منافقین و فساق بخاطر تقیه مجالست و مدارا ننموده و تا کنون دست هیچ ظالمی به دامانش نرسیده.
۷ـ بیعت احدی از جباران و ستمگران بر گردن حضرتش نیست
۸ ـ در کتب آسمان و اخبار شب معراج خداوند تبارک و تعالی او را با القابی ذکر کرده و نام او را نبرده است. که این مطلب عظمت و علوّ و درجه آن امام را میرساند.
۹ـ ظهور آیات و نشانههای آسمانی و زمینی قبل از ظهور حضرت مهدی (علیهالسلام).
۱۰ـ هم زمان با ظهورش ندایی از آسمان به اسم آن حضرت شنیده میشود که همه اهل زمین این ندا را میشنوند.
۱۱ـ حرکت افلاک و سیارات و اجرام آسمانی کند میشود به طوری که روزها طول میکشد سالها طولانی میگردد.
۱۲ـ ظاهر شدن مصحف امیرالمؤمنین (علیهالسلام) که بعد از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) همه قرآن را با شأن نزول و تأویلات بدون هیچ تغییر و تبدیلی جمع آوری کردند.
۱۳ـ جن ملک حضرتش را یاری میکند و در رکاب حضرت به مبارزه و دفاع میپردازند.
۱۴ـ گردش روز و شب و گذشت زمان در قوت و نیروی حضرت و شکل و شمایل او هیچ تأثیری نگذارد چنانکه وقتی ظهور کند در صورت جوانی سی ساله باشد.
۱۵ـ وحشت و نفرت و هراس از میان مردم و موجودات زنده برداشته میشود و مهر و محبت و امنیت وآرامش بر کل زمین سایه میافکند.
۱۶ـ عدهآی از مردگان و اموات در زمان حضرت زنده میشودند و حضرت مهدی (علیهالسلام) را یاری میکنند.
۱۷ـ زمین گنجها و ذخایر خود را در اختیار حضرتش قرار میدهد و سپردهها و ذخایر را از خود خارج کند.
۱۸ـ باران و گیاه و درختان و میوهها و همه نعمتهای زمین زیاد میشود به طوری که زمین چهرهای متفاوت و زیبا پیدا میکند.
۱۹ـ عقلها به برکت وجود آن حضرت کامل شود و کینه و حسد از دلها کوچ میکند، سینه مؤمنان پر از علم و معرفت میشود.
۲۰ـ قوت و نیروی غیر متعارف و مضاعف در اصحاب آن حضرت به گونهای که هر کدام از آنها سالیان درازی عمر کنند و هر یک از آنان قدرت چهل مرد را به تنهایی داشته باشند و ضعف و سستی از بدنهای ایشان رفته باشد.
۲۱ـ مردم به واسطه نور چهره دلربای حضرت مهدی (علیهالسلام) از نور آفتاب و ماه بی نیاز میشوند.
۲۲ـ پرچم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) با آن حضرت است.
۲۳ـ زره حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) فقط بر بدن شریف حضرت مهدی (علیهالسلام) اندازه و موزون است.
۲۴ـ برداشته شدن تقیه و خوف از کفار به طوری که مؤمنین و شیعیان میتوانند بغض و برائت خود را از دشمنان ائمه آزادانه ابراز کنند.
۲۵ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) بر تمام زمین حکومت میکند و حکمش در تمامی این کره خاکی نافذ است.
۲۶ـ پر شدن تمام زمین از عدل و داد چنانکه در بیشتر آیات و اخباری که درباره حضرت مهدی (علیهالسلام) است این وعده به چشم میخورد که زمین پر از عدل و داد شود.
۲۷ـ حضرت مهدی (علیهالسلام) در زمان حکومتش در بین مردم به علم امامت حکم میکند و از کسی بینه و شاهد بر مدعایش نمیخواهد.
۲۸ـ اجرا شدن احکام مخصوصی که تا زمان آن حضرت اجرا نشده است مثل آنکه حضرتش پیرمرد زناکار و مانع الزکاه را به قتل میرساند.
۲۹ـ آشکار شدن تمامی مراتب علوم و معارف به گونهای که حضرت صادق (علیهالسلام) میفرمایند: علم بیست و هفت حرف است و تمامی آنچه را که پیامبران آوردهاند دو حرف از علم بوده و مردم نشناختند غیر از این دو حرف را و هنگامی که قائم ما (علیهالسلام) خروج کند بیست و پنج حرف دیگر را آشکار نماید [و در بین مردم پراکنده کند].
۳۰ـ برای اصحاب و یاران آن حضرت شمشیرهایی از آسمان آورده میشود.
۳۱ـ حیوانات و وحوش از اصحاب حضرت اطاعت مینماید.
۳۲ـ جاری شدن و دو نهر در پشت [مرکز فرماندهی حضرت] کوفه، یکی از آب و دیری از شیر، به گونهای که هر تشنهای را سیراب و هر گرسنهای را سیر گرداند.
۳۳ـ حضرت عیسی (علیهالسلام) از آسمان نازل گردد و پشت سر حضرت مهدی صلوات الله علیه نماز گذارد و حضرتش را یاری فرماید.
۳۴ـ دجال لعین که وجودش عذابی الهی است بدست امام زمان (علیهالسلام) کشته میشود.
۳۵ـ شیطان با ذلت و خواری به دست حضرت مهدی (علیهالسلام) یا رسول الله (صلی الله علیه و آله) کشته میشود.
منبع:www.sibtayn.com
نقل از راسخون
نشانه های ظاهری حضرت مهدی (عج)
امروزه بحثی مطرح است و آن این است که راز محبوب شدن فرد در یک جامعه چیست؟ ممکن است در این باره نظریات گوناگونی مطرح شود که برخی زیبایی و جمال را راز محبوبیت فرد بدانند، گروهی قدرت و توان جسمی را نشانه محبوبیت شخص در جامعه، همچون قهرمانان بدانند، دسته ای دیگر احسان و مهربانی و گذشت و عطوفت را ریشه محبوبیت فرد قلمداد نمایند و قومی نیز کمال علمی انسان را باعث جلب محبت دیگران به او بدانند؛ چنان که نسبت به عالمان و نخبگان علمی این گونه ابراز محبتها دیده می شود. و یا قدرت ایمان و معنویت و وصل به معدن عظمت الهی را علت اصلی محبتها و محبوبیتها بشمارند که البته در فرهنگ دین مخصوصا قرآن بر این نظریه تأکید شده است؛ اما ما شیعیان:
دلبری داریم که از صاحبدلان دل می برد
غمزه ای مشکل گشا دارد که مشکل می برد
گر نقاب از چهره گیرد آن نگار نازنین
پرتو رخساره اش دلهای مایل می برد
و امامی داریم که هم جمال دارد و هم کمال، هم صورت زیبا و نورانی دارد و هم سیرت پر بار و نورانی، هم دست خدمت و مهربانی بر خلق دارد و هم ایمان عمیق و سرشار از معنویت به سر منشأ معدن عظمت، خدای جلیل و جمیل. آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به گوشه هایی از زیباییهای ظاهری حضرت مهدی علیه السلام.
در چمنِ جمعِ جمال و کمال
حضرت مهدی ندارد مثال
1. زیبا روی نورانی
مهدی صاحب الزمان علیه السلام از معدود انسانهایی است که از نهایت زیبایی صورت و اندام برخوردار است، تا آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در باره او فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ طَاوُوسُ اَهْلِ الْجَنَّةِ عَلَیْهِ جَلَابِیبُ النُّورِ؛ (1) مهدی طاووس اهل بهشت است که جامه هایی از نور او را در بر گرفته است.»
ای به دلها درد عشقت، جاودانه، جاودانه
می کشم بار غمت را عاشقانه، عاشقانه
ای که طاووس بهشتی جلوه ای کن جلوه ای کن
تا به کی ای مرغ قدسی جای تو در آشیانه
در باره چهره آن حضرت، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلْمَهْدِیُّ مِنْ وُلْدِی وَجْهُهُ کَالْقَمَرِ الدُّرِّیِّ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِیٌّ؛ (2) مهدی از نسل من است. سیمایش چون ماه تابان و رنگش عربی (گندم گون) است.»
و امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: «حَسَنُ الْوَجْهِ حَسَنُ الشَّعْرِ یَسِیلُ شَعْرُهُ عَلَی مِنْکَبیْهِ وَ نُورُ وَجْهِهِ یَعْلُو سَوَادَ لِحْیَتِهِ؛ (3) زیبا چهره و زیبا موی است و موی او بر شانه هایش فرو ریخته و درخشندگی چهره اش بر سیاهی محاسنش غلبه می کند.»
2. خال زیبای صورت
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَکْحَلُ الْعَیْنَیْنِ کَثُّ اللِّحْیَةِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ؛ (4) دیدگان مبارکش سرمه کشیده، محاسن مبارکش پرمو و بر گونه راست او یک خال است.»
و علی علیه السلام فرمود: «مهدی دیدگانی مشکی، موهایی پر پشت، چهره ای چون ماه تابان، پیشانی باز و درخشان، خالی [بر گونه راست] و نشانی [چون مهر نبوت در میان دو کتف] دارد.» (5)
خال زیبای جمال دلربایت را بنازم
بوی عطر جانفزای خاک پایت را بنازم
ای صفای هر مصفا مهدی زیبای زهرا
از صفای قلب می گویم صفایت را بنازم
من گدایم من گدایم بر گدایان درِ تو
عزت و جاه و جلال هر گدایت را بنازم
3. قامت موزون
علامت دیگر برای زیبایی یک فرد، اندام موزون و قد و قامت متناسب اوست که حضرت مهدی علیه السلام از این نعمت نیز برخوردار است.
امام صادق علیه السلام در این باره فرمود: «لَیْسَ بِالطَّوِیلِ الشَّامِخِ وَ لَا بِالْقَصِیرِ اللَّازِقِ بَلْ مَرْبُوعُ الْقَامَةِ مُدَوَّرُ الْهَامَةِ وَاسِعُ الصَّدْرِ صَلْتُ الْجَبِینِ مَقْرُونُ الْحَاجِبَینِ عَلَی خَدِّهِ الْاَیْمَنِ خَالٌ کَاَنَّهُ فُتَاتُ الْمِسْکِ عَلَی رَضْراضَةِ الْعَنْبَرِ؛ (6) دراز قامت متکبر و کوتاه قامت چسبیده [به زمین کوتوله] نیست، بلکه میان قامت است، سیمایی گرد، سینه ای فراخ، پیشانی ای باز و ابروانی به هم رسیده دارد و خالی بر گونه راست اوست چون دانه مشک که بر قطعه عنبر ساییده شده است.»