صدای کیست چنین دلپذیر میآید؟
کدام چشمه به این گرمسیر میآید؟
صدای کیست که این گونه روشن و گیراست؟
که بود و کیست که از این مسیر میآید؟
چه گفته است مگر جبرییل با احمد؟
صدای کاتب و کلک دبیر میآید
خبر به روشنی روز در فضا پیچید
خبر دهید:کسی دستگیر میآید
کسی بزرگتر از آسمان و هر چه در اوست
به دستگیری طفل صغیر میآید
علی به جای محمد به انتخاب خدا
خبر دهید: بشیری به نذیر میآید
کسی که به سختی سوهان، به سختی صخره
کسی که به نرمی موج حریر میآید
کسی که مثل کسی نیست، مثل او تنهاست
کسی شبیه خودش، بینظیر میآید
خبر دهید که: دریا به چشمه خواهد ریخت
خبر دهید به یاران: غدیر میآید
به سالکان طریق شرافت و شمشیر
خبر دهید که از راه، پیر میآید
خبر دهید به یاران:دوباره از بیشه
صدای زنده یک شرزه شیر میآید
خم غدیر به دوش از کرانهها، مردی
به آبیاری خاک کویر میآید
کسی دوباره به پای یتیم میسوزد
کسی دوباره سراغ فقیر میاید
کسی حماسهتر از این حماسههای سبک
کسی که مرگ به چشمش حقیر میآید
غدیر آمد و من خواب دیدهام دیشب
کسی سراغ من گوشه گیر میآید
کسی به کلبه شاعر، به کلبه درویش
به دیده بوسی عید غدیر میآید
شبیه چشمه کسی جاری و تپنده، کسی
شبیه آینه روشن ضمیر میآید
علی (ع) همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید
به سربلندی او هر که معترف نشود
به هر کجا که رود سر به زیر میآید
شبیه آیه قرآن نمیتوان آورد
کجا شبیه به این مرد، گیر میآید؟
مگر ندیدهای آن اتفاق روشن را؟
به این محله خبرها چه دیر میآید!
بیا که منکر مولا اگر چه آزاد است
به عرصه گاه قیامت اسیر میآید
بیا که منکر مولا اگر چه پخته، ولی
هنوز از دهنش بوی شیر میآید
علی همیشه بزرگ است در تمام فصول
امیر عشق همیشه امیر میآید...
شاعر:مرتضی امیری اسفندقه
برخاست و رسالتش را تکمیل کرد؛ میدانست باغ فردا را چه گلهایی روشن میکند. غمگین علفهای هرزه بود؛ و سرمست از عطر گلهایی که در راه بودند. آهای، مردم! این، آخرین ودیعتی است که عشق بر شانههای خسته ولی صبور من گذاشته؛ مژده میدهم شما را به پیوند خدا و ملکوت با زمین، به پیوند بیوقفه نور و رنگین کمان، به بارانی که ریشه در خاک دارد و آسمان به شستن سر و روی خودش با آن، مباهات میکند.
خورشید نورش را از چشمهای صبور این مرد میگیرد. ستارهها تلالؤ آسمانی خندههای او هستند. هر چند این مرد غمگین کم میخندد؛ امّا باور کنید وقتی بخندد، دنیا را بهاری میکند!
بخند علی!
تو میدانی که امید تمام پیامبران قبل از منی.
تو معنی دهنده تمام گریههای شبانه نوحی.
تو هیبت موسا داری.
تو نفس عیسا داری.
تو از خون ابراهیمی، از تبار اسماعیل، از سلاله عشق.
تو محمدی!
تو، من هستی و من، توام؛ در آیینه وحدت ازلی. تو ادامه همه دلتنگیهای من و حرا هستی.
بخند علی و دستی را که بالا میبرم، ایستاده نگه دار! تا تاریخ زیر سایه آن بخندد، تا فردا از سر انگشتهای تو اجازه ورود بگیرد، تا عشق حق داشته باشد از این همه باران بیوقفهای که بر این دلهای خسته باریدیم، بگوید.
حالا رنگین کمان چشمهای تو معنای همه بارانهاست.
حالا منم و دستهای تو و تویی دست نیاز این خاکِ مشتاق.
آن سوتر از برکه، در صحرا غلغله برپاست. شادباش گویان از راه میرسند؛ امّا کائنات به تهنیت مردی میآید که صبوری سالهای سخت فردا از چشمهایش هویداست و به همه دشنههایی که در راهند با لبخندی به وسعت این کویر مینگرد...
بگذار سکوت علی پایانی باشد بر همه زخمهای تاریخ؛ امّا فریاد آسمان از همین دقایق جاری برمیخیزد. لبخند بزن علی!
عید لبخند است، هر چند دلت اندوه کوهها را بکشد..
لبخند بزن مولا! لبخند بزن امام! لبخند...
به نام خداوند بخشاینده مهربان
حمد و ثنای الهی
ستایش خداوندی را که در یگانگی، والا و در بیهمتایی، نزدیک و در اقتدار شکوهمند، و در ارکان خود بسی بزرگ است. دانشش بر همه چیز احاطه دارد و حال آن که او در مقام خوش است و آفریدگان، همگی مقهور قدرت اویند. بزرگی که پیوسته بوده و ستودهای که همیشه خواهد بود. پدید آورنده آسمانهای بلند و گستراننده گستره شدهها و فرمانروای مطلق زمینها و آسمانهاست و بیاندازه پاک و بینهایت پاکیزه است. پروردگار فرشتگان و روحالقدس و نسبت به هر آنچه آفریده، فزونبخش است و چه ساخته و پرداخته، غرقه عطا و فضل اویند. هر دیدهای را میبیند، و هیچ دیدهای را توان دیدار او نیست.
بزرگوار و بردبار و بخشندهایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
در اجرای کیفر مجرمان شتاب نمیکند و به عذابی که در خور آنند تعجیل نمینماید. به اسرار نهان و به سویداء سینهها آگاه است و هیچ رازی از او پوشیده نیست و هیچ امر پنهانی او را به اشتباه نمیافکند.
بر همه اشیاء، محیط و بر همه چیز، چیره و بر هر نیرویی غالب و بر هر کاری تواناست. نیست مانندی برایش و حال آن که او پدید آورنده همه موجودات است از نیستی. جاودانی که به عدل، پایدار است و خدایی جز او نیست. سرافراز و حکیم و والاتر از آن که به دیدهها مشهود گردد ولیکن او هر دیدهای را در مییابد و بر هر چیز دقیق و آگاه است.
خداوند، بزرگوار و بردبار و بخشندهایست که رحمتش همه چیز را فرا گرفته و منعمی است که بر همه مخلوقات منت دارد.
به دیده هیچ بیننده در نیامده تا وصفش ممکن شود و احدی را از چگونگی پیدا و پنهانش آگاهی نیست مگر به همان مقدار که خود (عزّوجلّ) از خویشتن خبر داده است.
و گواهی میدهم او خدایی است که هستی، آکنده قداست اوست و آغازِ بی آغاز و انجام بی فرجام (همه هستی) به نور او احاطه شده است.
فرمانش بی مشورت مستشاری جاری و نافذ است و قضا و تقدیرش بی مدد همکاری، بر کائنات حکومت دارد و در تدبیر امر خلقش، هیچ نقص و بی نظمی نیست.
موجودات را بی آنکه نمونهای از پیش داشته باشد، ابتکار و خلقت فرمود و بدون کمک هیچ یاوری آنها را بیافرید و در این هنگامه نه او را رنجی و نه نیازی به چاره سازی بود. به ایجاد خلق اراده نموده پس خلق، خلعت هستی یافتند و (به نور وجودش) آشکار شدند. پس اوست خدایی که معبودی جز او نیست، آن (خدایی) که به صنع خود، اتقان و استواری داد و در مصنوع خود، حسن و زیبایی نهاد. دادگریست که هرگز ستم نکند و بزرگواریست که کلیه امور به او باز میگردد.
و گواهی میدهم اوست که هستی در برابر قدرتش فروتن و در مقابل هیبتش سرافکنده و تسلیم است.
اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.
از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون میدانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسدهجویی گنه آلودگان و نیرنگبازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفتهاند، آگاهی داشتم
نه او را ضدّی است و نه شریکی. یکتای بی نیاز است. نه کسی زاده اوست و نه او زاده کسی و نه احدی همتا و مانند وی است معبودی یکتا و پروردگاری ارجمند است هر چه خواهد کند و ارادهاش بر جهان فرمانرواست. او بر هر چیز و به شمار همه چیز آگاه است. مرگ و زندگی، نیازمندی و بی نیازی به اراده او و خنده و گریه و منع و عطا به خواست اوست.
ملک و سلطنت، از آن او و ثنا و ستایش، ویژه او و خیر و نیکی به خواست اوست و اوست که بر هر کاری تواناست. شب را در روز، و روز را در شب فرو میبرد و خدایی جز او نیست. خدایی بس ارجمند و بسی بخشاینده. به خواهش بندگان، پاسخ میدهد و صاحب بخشش و عطای بزرگ است. به شمار نَفَس جانداران آگاه و پروردگار پری و آدمی است.
اوست سلطان سلاطین و مالک همه ملکها و گرداننده افلاک و فرمانروای مهر و ماه که هر یک تا زمانی مقدّر در کار گردشند. اوست که چادر شب بر رخسار روز کشد و شب را در نور روز فراگیر کند که هر یک شتابان در جستجوی یکدیگرند. اوست شکننده ستمکاران و زورگویان و نابود کننده شیاطین پست و پلید.
کاری بر او دشوار نیست و ناله فریادخواهان او را به کاری وادار و ناگزیر نمیسازد به ستوه نیاورد او را اصرار اصرار کنندگان. نگهبان نیکان و توفیق بخش رستگان و سَروَر جهانیان است و آفریدگان را سزد که به هر حال، در خوشی و سختی و در شدت و راحت سپاس او گویند و ستایش او کنند.
و اینک من، در هر دشواری و راحت و در هر سختی و سستی ستایشگر اویم و به او و فرشتگان و فرستادگان و کتب آسمانیش، ایمان دارم.
فرمانش را به جان شنوده و فرمان بردارم و در هر کار که او را خشنود و راضی سازد، شتابندهام. به قضا و حکمش سر تسلیم دارم و به اطاعت فرمانهایش مشتاق و از عقوبت و مجازاتش سخت در هراسم که اوست خداوندی که از حیلهاش، ایمن نتوان نشست با آن که از ستمش جای هیچ بیم و نگرانی نیست. اعتراف میکنم که بنده اویم و گواهی میدهم که او پرورنده و پروردگار من است و آنچه را که به من وحی فرموده، به مردم ابلاغ خواهم کرد. مبادا که به سبب مسامحه در انجام وظیفه تبلیغ، کوبه عذاب حق بر من فرود آید، عذابی که هیچ قدرتی را توانایی دفع آن نباشد که چه بزرگ است نیرنگ او.
فرمان الهی
نیست معبودی جز او که دستورم داده و اعلام کرده که: «اگر در ابلاغ آنچه اینک بر تو فرو فرستادهام کوتاهی کنی، در حقیقت، به هیچ یک از وظایف رسالت و ابلاغ من عمل نکردهای» و هم او – تبارک و تعالی – حفظ و نگهداری مرا در برابر مخالفان تعهد و تضمین کرده و او مرا کفایت کنندهای بزرگوار است. و اینک این است آن پیام که بر من نازل فرموده: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم، یا أیُّها الرَّسولُ بَلِّغ ما أنزلَ إلَیکَ مِن ربک (فی عَلیٍ) و إِن لَم تَفعَل فَما بَلَّغتَ رِسالَتَک وَاللهُ یَعصِمُکَ مِنَ النّاسِ. ای مردم! من در ابلاغ آنچه که بر حق بر من فرو فرستاده است، کوتاهی نکردهام و هم اکنون سبب نزول آن آیه را برایتان باز خواهم گفت: فرشته وحی خدا - جبرئیل- سه بار بر من فرود آمده و از سوی حق تعالی، پروردگارم، فرمان داد تا در این مکان به پا خیزم و سپید و سیاه مردم را رسماً آگاهی دهم، که علی بن ابیطالب، برادر و وصی و جانشین من و امام پس از من است که نسبتش به من، همان نسبت است که هارون به موسی داشت، با این تفاوت که رسالت به من خاتمه یافته است و بعد از خداوند و رسولش، علی، ولیّ و صاحب اختیار شماست و پیش از این هم خداوند در این مورد آیهای دیگر از قرآن را نازل فرموده:
«إنَّما وَلیُّکُمُ اللهُ وَ رَسولُهُ وَالَّذینَ امَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتُونَ الزَّکوةَ وَ هُم راکِعونَ.»
علی بن ابیطالب، همان کسی است که نماز به پای داشت و در حال رکوع، به نیازمند، صدقه داده است و او در هر حالی رضای خدا را میجوید.
از جبرئیل خواستم که از خداوند متعال معافیّت مرا از تبلیغ این مأموریت تقاضا کند؛ ای مردم چون میدانستم که در میان مردم پرهیزگاران، اندک و منافقان، بسیارند و از مفسدهجویی گنه آلودگان و نیرنگبازی آنان که دین اسلام را به تمسخر و استهزاء گرفتهاند، آگاهی داشتم؛ همانها که خداوند، در قرآن کریم، وصفشان کرده است:
«یَقُولُونَ بِألسِنَتِهِم ما لَیسَ فی قُلُوبِهِم وَ یَحسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِندَاللهِ عَظیمً.» هنوز آن آزارها که این گروه بارها بر من روا داشتند، از خاطر نبردهام، تا آنجا که به دلیل ملازمت و مصاحبت فراوان علی با من و توجهی که به او داشتم، به عیبجویی من برخاستند و مرا زودباور که هر چه میشنود، بیاندیشه میپذیرد، خواندند تا آنکه خداوند عزّوجلّ، این آیه را نازل فرمود:
«وَ مِنهُمُ الَّذینَ یُؤذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أذُنٌ قُل أذُنُ خَیرٌ لَکُم یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ.»
من هم اکنون میتوانم یک یک از این گروه را به نام و نشان، معرفی کنم؛ لیکن به خدا سوگند که من در مورد این افراد بزرگوارانه رفتار کرده و میکنم.
ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابیطالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجبالاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزادهای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازمالاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (علیه السلام) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.
ولی اینها همه خدای را از من راضی نمیسازد مگر آنکه وظیفه خود را در مورد مأموریتی که از آیه شریفه «یا أیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغ ما أنزِلَ إِلَیکَ ...» یافتهام، به انجام برسانم.
'حال که چنین است پس ...'
اعلام رسمی ولایت
ای مردم! بدانید که خداوند، علی بن ابیطالب را ولیّ و صاحب اختیار شما معیّن فرموده و او را امام و پیشوای واجبالاطاعه قرار داده است و فرمانش را بر همه مهاجران و انصار و پیروان ایمانی ایشان و بر هر بیابانی و شهری و بر هر عجم و عربی و هر بنده و آزادهای و بر هر صغیر و کبیری و بر هر سیاه و سپیدی و بر هر خداشناس موّحدی، فرض و واجب فرموده و اوامر او را مطاع و بر همه کس نافذ و لازمالاجرا مقرر فرموده است. هر کس با علی (علیه السلام) به مخالفت برخیزد، ملعون است و هر کس که از او پیروی نماید، مشمول عنایت و رحمت حق خواهد بود.
مؤمن کسی است که به علی (علیه السلام) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.
ای مردم! این آخرین بار است که مرا در این موقعیّت، دیدار میکنید، پس گوش فرا دارید و به سخنانم دل سپارید و دستور پروردگارتان را فرمان برید.
ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی میدهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.
خداوند عزّوجلّ، پروردگار و ولیّ و صاحب اختیار و خداوندگار شماست و گذشته از او و پیامبرش – محمّد (صلی الله علیه و آله) – همین من که اکنون به پا خاسته و با شما سخن میگویم سپس بعد از من علی(علیه السلام) به امر خدا بر شما سمت ولایت و صاحب اختیاری دارد و پس از او امامت و پیشوایی تا روز واپسین و تا آن هنگام که خدا و پیامبرش را دیدار خواهید کرد، در ذرّیه و نسل من که از پشت علی(علیه السلام) هستند، قرار خواهد داشت.
مؤمن کسی است که به علی (علیه السلام) ایمان آورد و او را تصدیق کند. مغفرت و رحمت خداوند شامل او و کسانی است که سخن او را بشنوند و نسبت به فرمان او مطیع و تسلیم باشند.
جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(علیه السلام) آموختهام.
ای مردم! دانشی نیست که خداوند به من تعلیم نکرده باشد، و من نیز هر چه که تعلیم گرفتهام به علی(علیه السلام)، این امام پرهیزگاران و پارسایان آموختهام و دیگر دانشی نیست مگر آنکه به علی(علیه السلام) تعلیم کردهام و اوست امام و راهنمای آشکار.
ای مردم! مبادا که نسبت به او راه ضلالت و گمراهی سپرید و مبادا که از او روی برتابید و مبادا که از ولایت و سرپرستی او و از اوامر و فرمانهایش به تکبّر، سر باز زنید. اوست که هادی به حق و نابود کننده باطل است و از ناپسندیدهها بازتان میدارد. اوست که در راه خدا از سرزنش هیچ کس، پروا نمیکند و اوست نخستین کسی که به خدا و پیامبرش ایمان آورد و جان خویش را فدای رسول الله کرد، در آن هنگامهها که هیچ کس در کنار پیامبر باقی نماند، همچنان از او حمایت کرده و تنها رها ننمود و هم او بود که در آن روزگار که کسی را اندیشه پرستش و اطاعت خدا نبود، در کنار پیامبر، پروردگار خود را پرستش و عبادت میکرد.
ای مردم! علی را برتر و والاتر از هر کس بدانید که خدایش از همه، والاتر و برتر دانسته است! و به ولایت او تمکین کنید که خدایش به ولایت بر شما منصوب فرموده است.
ای مردم! علی(علیه السلام)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسانی که از فرمان علی(علیه السلام) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد. پس مبادا که از فرمانش معصیت کنید که به آتشی گرفتار خواهید شد که آدمی و سنگ، هیزم آنند و برای کافران فراهم گردیده است.
ای مردم! همه پیامبران پیشین و رسولان نخستین، مردم را به آمدن من بشارت دادهاند. من، خاتم پیامبران و رسولان خدایم و بر همه خلق آسمانها و زمینها حجّت و برهانم، هر کس در این امر، تردید کند، همچون کفّار جاهلیّت نخستین است و هر کس در سخنی از سخنان من شک نماید، در حقیقت، به تمام سخنان من شک کرده است و چنین کس، مستحق بلا و مستوجب آتش خواهد بود.
ای مردم! علی(علیه السلام) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر میدهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق میکند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمیناند.
ای مردم! خداوند متعال با این فضیلتها که بر من، مرحمت فرموده، بر من منّت نهاده و احسان کرده است (آری) خدایی جز او نیست و تا جهان، برقرار و روزگار پایدار است در هر حال ستایش و سپاس من، ویژه اوست.
جز آنچه خداوند، حلال کرده، حلال نیست و جز آنچه خداوند حرام فرموده حرام نیست و پروردگار، هر حلال و حرامی را به من معرفی کرده است و من نیز تمام آنچه خداوند از کتاب خود و حلال و حرامش، تعلیم نموده است، به علی(علیه السلام) آموختهام.
ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی میدهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.
هان. آگاه باشید که این سخنان را، به یقین، جبرئیل از سوی حق تعالی به من خبر داده و گفته است که: «هر کس با علی(علیه السلام) به عداوت و دشمنی برخیزد و ولایت و محبت او را در دل نگیرد، لعنت و خشم مرا نسبت به خود، فراهم کرده است»؛ پس هر کس باید که در کار خود بنگرد که برای فردای خود، چه آماده نموده است؛ پس باید که از مخالفت با علی(علیه السلام) سخت بر حذر باشید و مبادا که پس از ثابت قدمی، پایتان بلغزد که خداوند به هر چه کنید، آگاه است.ای مردم! علی(علیه السلام) همان کس است که خدا در کتاب مجید خود، به عنوان 'جنب الله' از او یاد کرده و از زبان مبتلایان به دوزخ، فرموده است: 'یا حَسرَتا عَلی ما فرَّطتُ فی جَنبِ الله.'ای مردم! در قرآن به تدبر و تفکر، نظر کنید و در درک و فهم آیات آن بکوشید، و به محکمات آن توجه کنید و از متشابهاتش، پیروی نمایید.
به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیدهام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفتهام و به شما اعلام میکنم که:
هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(علیه السلام) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابیطالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.
ای مردم! علی(علیه السلام)، امام و پیشوا از جانب حق تعالی است و خداوند توبه منکران ولایت او را هرگز نخواهد پذیرفت و هرگز آنان را مشمول عنایت و مغفرت خویش، قرار نخواهد داد و خداوند، بر خود حتم و لازم فرموده که با آن کسانی که از فرمان علی(علیه السلام) سر بپیچند، چنین رفتار کند و پیوسته تا جهان، باقی و روزگار، در کار است، ایشان را در شکنجه و عذابی سخت و توان فرسا معذّب دارد.
ای مردم! علی(علیه السلام) و آن پاکان از فرزندانم، ثقل اصغرند و قرآن، ثقل اکبر است، که هر یک، از دیگری خبر میدهد و هر کدام، دیگری را تأیید و تصدیق میکند؛ میان این دو ثقل و این دو امر گرانقدر، جدایی نخواهند بود تا آنکه، قیامت در کنار حوض، به من برسند. ایشان امنای حق در میان خلق و فرمانروایان او بر روی زمیناند.
به هوش باشید که من، آنچه لازم بود، گفتم. به هوش باشید که مطلب و مقصود را ابلاغ کردم و به گوش شما رساندم. توضیح دادم که این امر، به دستور خداوند بود و من نیز از سوی او (عزّوجلّ) به شما ابلاغ نمودم. به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.
معرفی علی بن ابیطالب (علیه السلام)
«رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در این هنگام، بازوی علی(علیه السلام) بگرفت و او را بالا برده و به مردم نشان داد، تا آنجا که پاهای وی، محاذی زانوی پیامبر اکرم میرسید و پس از آن، به سخن ادامه داد»:
ای مردم! این علی(علیه السلام)، برادر و وصی من و مخزن علم و خلیفه و جانشین من است بر امّت. علی(علیهالسلام) مفسّر قرآن، کتاب خداست اوست که مردم را به حق دعوت میکند و اوست که به هر چه موجب رضا و خشنودی خداست، عمل کننده است.
اوست که دشمنان حق، در پیکار و ستیز و به فرمانبرداری و اطاعت از خدا، سختکوش و باز دارنده مردمان از معاصی و نافرمانیهاست. اوست خلیفه و جانشین رسول خدا، اوست امیر مؤمنان و پیشوا و هادی خلق خدا. اوست که به امر خدا قاتل 'ناکثین' و 'قاسطین' و 'مارقین' است. (پیشگویی پیامبر اکرم)
(ای مردم!) آنچه میگویم به فرمان پروردگارم میگویم و این خواست و دستور حق است که هیچ سخنی از او، به دست من تغییر و تبدیل نپذیرد؛ حال میگویم: خداوندا! هر کس که علی(علیهالسلام) دوست میدارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(علیه السلام) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز.
پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.
ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(علیه السلام) هستند.
ای مردم! علی(علیه السلام) را برتر از همه بدانید که گذشته از من، از هر مرد و زنی، برتر و والاتر است. (بدانید) که خداوند، به خاطر ماست که به جهانیان، روزی میدهد و آفرینش بر پای و برقرار است؛ هر آن کس که این سخن مرا انکار کند، ملعون و ملعون و مغضوب و مغضوب درگاه حق است.
خداوندا! اگر اکنون، علی(علیه السلام)، ولیّ تو را به خلافت و جانشینی خود معیّن کردم و امری که موجب اکمال دین و اتمام نعمت تو بر این مردم است، بیان کردم، همه و همه به فرمان تو بود اینک تو پسندیدهای برای ایشان و فرمودی: «وَ مَن یَبتَغِ غَیرَ الإسلامِ دیناً فَلَن یُقبَلَ مِنهُ وَ هُوَ فی الآخِرة مِنَ الخاسِرینَ.»خداوندا! تو را گواه میگیرم و کافیست گواهی تو که من به وظایف تبلیغ و رسالت خود عمل کردم.
اهمیّت مسأله امامت
ای مردم! خداوند عزّوجلّ، کمال دین شما را در امامت و پیشوایی علی(علیه السلام) قرار داده است؛ پس هر کس که از او و جانشینان او از فرزندان من که از صلب اویند تا واپسین روز جهان پیروی و اطاعت نکند، به حبط و نابودی اعمال گرفتار گردیده و در آتش دوزخ، جاودانه، معذّب خواهد بود، نه دیگر عذابش تخفیف یابد و نه مهلت و فرصت نجاتی به او داده شود.
ای مردم! این علی(علیه السلام) است که مرا بیش از هر کس یاری کرده و از همه بر من سزاوارتر است. از تمام مردم به من نزدیکتر و از همه کس، نزد من محبوبتر و گرامیتر است.
خداوند عزّوجلّ و من از او راضی و خشنودیم. آیهای در قرآن مُشعِر به رضایت حق از بندگان، نازل نشده مگر آن که در شأن علی(علیه السلام) است و هر جا که خداوند مؤمنین را مخاطب قرار داده، در درجه نخست، نظر به او داشته است. آیه مدحی نیست مگر آنکه در مورد اوست و بهشتی که در سوره « هَل أتی علی الانسان» یاد شده، برای اوست، و در نزول آن دیگری جز او منظور نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده و دیگری جز او مدح و ستایش نشده است.
ای مردم! علی(علیه السلام)، ناصر دین خدا و حامی پیامبر خداست، اوست پارسای پرهیزگار و طیّب و طاهر و رهنما و ره یافته.
پیامبرتان، بهترین پیامبر و وصیّ او بهترین وصیّ و پسرانش بهترین اوصیاءاند.
ای مردم! ذریّه و نسل هر پیامبری از صلب خود اویند امّا ذریّه و نسل من از صلب علی(علیه السلام) هستند.
خطر انحراف و کار شکنی
ای مردم! شیطان به حسادت، آدم را از بهشت بیرون کرد، پس مبادا که نسبت به علی(علیه السلام) حسد ورزید که اعمالتان یکسره باطل شود و به لغزش و انحراف درافتید؛ که آدم صفوت الله تنها به سبب یک معصیت، به زمین فرو افتاد؛ پس بر شماست که مراقب احوال خویشتن باشید. شما که در میانتان، دشمن خدا نیز هست.
(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمیورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمیگیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره «وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ...» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است. ای مردم! خدا را گواه میگیرم که در انجام وظایف رسالت فروگذار نکردم و بر پیامبر، جز ابلاغ فرمان حق، وظیفهای دیگر نیست.
به خدا سوگند، غیر از این مرد که هم اکنون دست او را گرفته و او را بر کشیدهام هرگز دیگری نیست که بتواند دستورات قرآن را برای شما روشن کند و تفسیر آیات آن را بیان نماید، همین مردی که اکنون بازوی او را گرفتهام و به شما اعلام میکنم که:
هر کس را من مولا و سرپرست و صاحب اختیارم، علی(علیه السلام) مولا و سرپرست و صاحب اختیار اوست؛ این مرد، علی بن ابیطالب است، برادر و وصی من است، که فرمان دوستی و ولایت او از جانب حق متعال بر من نازل گردیده است.
ای مردم! نسبت به خداوند آنچنان که شایسته است پرهیزگار باشید مبادا که جزء مسلمانی دیده از جهان فرو بندید.
ای مردم! به خدا و پیامبرش باور آرید و به نوری که با او نازل شده ایمان آورید، پیش از آنکه خشم خدای شما را فرو گیرد و به مجازات، رخسارتان به عقب باز گردانده شود.
ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفهای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشدهاند، حجّت تمام باشد.
ای مردم! این نور از جانب حق تعالی در من سرشته شده و بعد از آن در طینت علی(علیه السلام) و سپس در نسل او قرار داده شده تا آنگاه که نوبت به امام قائم، مهدی(عج) رسد و اوست که سرانجام، حق خدا و حقوق ما را از خواهد ستاند؛ که خداوند عزّوجلّ ما را بر تمام مقصران و دشمنان و مخالفان و خائنان و معصیت کاران و ستمگران حجت قرار داده است.
ای مردم! به شما اعلام خطر میکنم، به هوش باشید که من فرستاده خدا به سوی شمایم و پیش از من رسولانی آمده و رفتهاند، آیا اگر من نیز از جهان بروم و یا کشته شوم، به راه پیشینیان خود، باز میگردید؟! ولی هر آن کس که به عقب باز گردد و به جاهلیت اسلاف خود روی کند، زیانی به خداوند نخواهد رساند، امّا پروردگار، سپاسگزاران را پاداش نیکو مرحمت خواهد کرد.
ای مردم! بدانید که علی(علیه السلام) همان کسی است که متّصف و موصوف به سپاسگزاری و شکیبایی است و پس از او فرزندان من که از صلب اویند، به این صفات مزیّن و ممتازند.
ای مردم! مسلمانیِ خود را بر خداوند منّت منهید، که موجب خشم و غضب پروردگار بر شما گردد و عذابی از سوی او به شما رسد، زیرا که حق در کمین است.
ای مردم! چیزی نمیگذرد که پس از من امامان و سردمدارانی پدید آیند که خلق را به آتش و دوزخ فراخوانند اما این گروه را در روز قیامت یار و مددکاری نخواهد بود.
ای مردم! خدا و پیامبرش از این کسان، متنفّر و بیزارند.
ای مردم! اینان و پیروان و یارانشان، جملگی، در پستترین دوزخ گرفتار خواهند شد، و چه بد جایگاهی است دوزخ، برای این گروه که به تکبر گراییدهاند. هشدار باشید که اینان همان 'یاران صحیفه' اند (اما هر یک از شما باید که در نامه اعمال خود بنگرد گر چه مردم جر تنی چند، نامه عمل خود را از یاد بردهاند).
ای مردم! من این ولایت را به عنوان امامت و ارث تا روز قیامت، در ذریه و نسل خود قرار دادم و با این کار وظیفهای را که به آن مأمور بودم، به پایان بردم تا بر هر حاضر و غایب و بر هر کس که شاید در این انجمن بوده و یا در این اجتماع حضور نداشته است و حتی بر آنان که هنوز از مادر متولد نشدهاند، حجّت تمام باشد. باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عدهای) این امر را با غصب و ستم، از آنِ خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کند و از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد و در چنین حال، سزاوار این عذاب گردند که فرمود:
«سَنُفرِغُ لَکُم أیُّهَا الثَّقَلانَ یُرسَلُ عَلَیکُما شُواظٌ مِن نارٍ وَ نُحاسٌ فَلا تَنتَصِران.»
ای مردم! خداوند شما را به حال خود رها نخواهد کرد تا آنکه پاک و پلید از یکدیگر ممتاز گردند و خدا شما را بر اسرار پنهان، آگاهی نداده و نخواهد داد.
ای مردم! سرزمینی نیست مگر آنکه خداوند، مردم آن را در اثر تکذیب حق، هلاک کرده و چنانکه خود به این معنی اشاره فرموده است: «وَ کَذلِکَ نُهلِکَ القُری وَ هِیَ ظالِمٌَ»به هوش باشید که عنوان (امیرالمؤمنین) بر کسی جز برادر من روا نیست و این سمت و مقام و فرمانروایی بر مسلمانان، پس از من، برای هیچ کس جز وی مجاز و حلال نیست.
و این علی(علیه السلام) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعدهها کرده و خدا وعدههای خود را انجام خواهد داد.
ای مردم! پیش از شما، اکثر مردم نخستین به گمراهی رفتند و خداوند ایشان را هلاک نمود و هم اوست هلاک کننده گروههایی که از این پس میآیند، همچنانکه فرمود: «ألَم نُهلِکِ الأوَّلینَ، ثُمَّ نُتبِعُهُمُ الاخِرینَ، کَذلِکَ نَفعَلُ بِالمُجرِمینَ، وَیلٌ یَومئذٍ لِلمُکَذِّبینَ.»ای مردم! خداوند، مرا به پارهای از امور امر کرده و از پارهای دیگر نهی فرموده است و من نیز علی(علیهالسلام) را به آن امور، امر و نهی کردهام؛ پس در حقیقت، او اوامر و نواحی حق را از پروردگار خود اخذ نموده است؛ پس باید که به فرمان او گوش کنید تا از سلامت برخوردار گردید و دستورش را به اجرا گذارید تا به راه هدایت رفته باشید و از آنچه نهی میکند حذر کنید تا به رشد و کمال رسید و خویشتن را بدانگونه که خواست اوست، باز سازید و مبادا که راههای دیگر شما را از پیمودن راه و رویه او باز دارد.
ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شدهاید و پس از من، علی(علیهالسلام) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت میکنند و پیوسته روی به سوی حق دارند.
(پس از آن سوره حمد را تا پایان تلاوت کرد و به ادامه سخن پرداخت:)
ای مردم! این سوره (حمد) در شأن من و علی(علیه السلام) و فرزندانش فرود آمد و شامل ایشان میگردد همچنین مخصوص آنهاست، ایشان، اولیای خدایند که نه خوفی در دل دارند و نه اندوهی آزارشان دهد، بدانید که حزب الله پیروز است و در برابر، دشمنان علی، گروهی اهل شقاق و نفاق و کینه ورزانی متجاوز و برادران اهریمنند که به منظور فریب و نیرنگ، سخنان بی مغز و آمیخته به رنگ و ریا با یکدیگر نجوا میکنند.
معرفی دوستان و دشمنان
ای مردم! دوستداران علی(علیه السلام) و فرزندانش، مردمی اهل ایمانند که خداوند در کتاب خود از آنان بدینگونه یاد کرده است:
«لا تَجِدُ قَوماً یُؤمِنونَ بِاللهِ وَالیَومِ الاخِرِ یُوادُّونَ مَن حادَّ اللهَ وَ رَسُولَهَ ... » (سوره مجادله، آیه 22) دوستداران علی و فرزندانش کسانی هستند که در دلهایشان ایمان نوشته شده ، و مدد نموده خداوند ایشان را به وسیله فرشتهای از سوی خودش و او وارد فرماید ایشان را در باغهایی که جاریست از زیر آنها نهرهایی و برای همیشه در آنجا میمانند. خداوند از ایشان راضی و ایشان از خداوند خشنودند.
ایشان حزب خدایند و آگاه باشید که حزب خدا رستگارانند!
خداوند عزّوجلّ در توصیف ایشان چنین فرموده است:
«الَّذینَ آمَنُوا وَ لَم یَلبَسُوا ایمانَهُم بِظُلمٍ أولئِکَ لَهُمُ الأمنُ وَ هُم مُهتَدُونَ.»
و نیز میفرماید: «اینان در امن و امان، به بهشت داخل شوند و فرشتگان با فروتنی، سلامشان دهند و گویند: پاک و پاکیزهاید شما؛ پس جاودانه در بهشت ساکن شوید.»
آگاه باشید دوستان ایشان کسانی هستند که خداوند در توصیفشان در جای دیگر فرماید:
«ایشان، در امن و سلامت و بی حساب به بهشت وارد میشوند.»
(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمیورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمیگیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره «وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ...» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است.
و در مورد دشمنان ایشان فرموده است:
«آگاه باشید دشمنان آنها کسانی هستند که به دوزخ در میافتند و غریو جهنم را که میجوشد و میخروشد و صدایی که از سوخت و سوز آن برمیخیزد، میشنوند.»
خداوندا! هر کس که علی(علیهالسلام) دوست میدارد، دوست بدار و هر کس که با وی دشمن است، دشمن دار. خداوندا! هر کس که علی(علیه السلام) انکار کند، لعنت کن و آن کس که پذیرای حق او نباشد، به خشم و غضب خود، گرفتار ساز.
و نیز در قرآن آمده:
«کُلَّما دَخَلَت أمَّ?ٌ لَعَنَت أختَها .»
همچنین درباره دشمنان آنها فرموده است:
«کُلَّما ألقِیَ فیها فَوجُ سَألَهُم خَزَنَتُها ألَم یأتِکُم نَذیرٌ، قالوا بَلی قَد جاءَنا نَذیرٌ فَکَذَّبنا وَ قُلنا ما نَزَّلَ اللهُ مِن شَیءٍ إِن أنتُم إِلّا فی ضَلالٍ کَبیرٍ .»
آگاه باشید که دوستداران علی(علیه السلام) و فرزندانش به غیب ایمان دارند و از پروردگار خود در خشیت و هراسند. این گروه را اجر و پاداشی عظیم خواهد بود.
ای مردم! میان دوزخ و بهشت، تفاوتی بزرگ است.
دشمن ما همان است که خداوند او را مذمّت و لعنت فرموده و دوستدار ما مورد مدح و ستایش و محبّت پروردگار است.
ای مردم! من، منذر و ترسانندهام و علی هادی و رهنماست.
ای مردم! من، پیامبرم و علی، وصی من است.
معرفی حضرت مهدی (عج)
آگاه باشید البتّه! آخرین امام زمان قائمِ 'مهدی' است.
آگاه باشید او یاری کننده دین خداست.
آگاه باشید او انتقام گیرنده از ستمکاران است.
آگاه باشید او گشاینده دژهای استوار و ویرانگر قلعههای مستحکم است.
آگاه باشید او نابود کننده طوایف مشرک است.
آگاه باشید او منتقم خونهای ناحق ریخته اولیاء خداست.
آگاه باشید او حامی دین خداست.
آگاه باشید او جرعهنوش دریای ژرف حقایق و معانی است.
آگاه باشید او معرِّف هر صاحب فضیلتی است به برترینش و هر نادان بی فضیلتی است به نادانیش. آگاه باشید او برگزیده خدا و منتخب پروردگار عالم است.
آگاه باشید او وارث همه دانشها و محیط به همه علوم است.
آگاه باشید او خبر دهنده شئون خداوند و مراتب ایمان است.
آگاه باشید او رشید و رهسپار صراط مستقیم و استوار است.
آگاه باشید او آن کسی است که امور خلایق به او واگذار شده است.
آگاه باشید او آن کسی است که گذشتگان به ظهور وی بشارت دادهاند.
آگاه باشید او حجّت پایدار خداوند است که حجّت دیگری بعد از او نیست؛ زیرا حقّی نیست، که با او نباشد و نوری نیست که همراه او نباشد.
(ای مردم!) جز شقیِ واژگون بخت کسی با علی(علیه السلام) کینه نمیورزد و جز پارسای پرهیزگار، مِهر علی(علیه السلام) در دل نمیگیرد و جز اهل ایمان و مخلصان بی ریا به علی(علیه السلام) ایمان نخواهند آورد و به خدا سوگند سوره«وَالعَصر إِنَّ الإِنسانَ لَفی خُسرٍ ...» در شأن علی(علیه السلام) نازل شده است.
آگاه باشید اوست آنکه کسی بر او پیروز نمیشود و کسی را در برابر او نصرت نتوان کرد.
آگاه باشید که او ولّی خداست در گستره زمین و فرمانروای حق است در میان خلایق و امین خداست در پیدا و پنهان.
طرح مسئله بیعت
ای مردم! آنچه لازم بود به شما فهماندم و برایتان توضیح دادم و این علی(علیه السلام) است که پس از من، تعلیم و تفهیم شما را به عهده خواهد گرفت. آگاه باشید از شما میخواهم که پس از پایان خطابه (به نشان قبول و تمکین) نخست با من و سپس با علی(علیه السلام)، دست بیعت دهید و میثاق خود را استوار کنید.
بدانید که من به خداوند تعهّد سپردهام و علی(علیه السلام) در برابر من تعهّد و بیعت نموده است و من، اکنون، از سوی حق تعالی از شما میخواهم که با علی(علیه السلام) بیعت کنید و بدانید که هر کس بیعت خود را بشکند، به زیان خویش اقدام کرده است: «فَمَن نَکَثَ فإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ.»
حج
ای مردم! حج و صفا و مروه از شعائر الهی است.
«فَمَن حَجَّ أوِ اعتَمَرَ فَلا جُناحَ عَلَیهِ أن یَطَّوَّفَ بِهِما.»
ای مردم! حج خانه خدا کنید که هیچ خاندانی نیست که به آن خانه وارد شود مگر آنکه بی نیاز گردد و هیچ خانوادهای از این خانه، رخ نتابیده، مگر آنکه به فقر و تهیدستی گرفتار آمده است. ای مردم! مؤمنی نیست که در آن موقف کریم بایستد مگر آنکه خداوند از معاصی گذشته او چشمپوشی میکند. پس آنگاه که حجَّش تمام شد زندگی و اعمال را از نو آغاز میکند.
ای مردم! زائران خانه خدا از سوی حق تعالی، مدد و نصرت میشوند و هزینه سفرشان در دنیا جبران و نیز اندوخته روز واپسین ایشان خواهد شد که خداوند، پاداش نیکوکاران را تباه نخواهد فرمود.
ای مردم! خانه خدا را با اعتقاد کامل و با دقت و فهم درست زیارت کنید و مباد که بدون توبه و ترک گناهان گذشته خود، از آن مواقف شریف باز گردید.
من سخن خود را مجدداً تأکید میکنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سرآغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.
باید که ماجرای امروز را حاضران به غائبان گزارش کنند و پدران به فرزندان تا واپسین روز خبر دهند. گر چه مدتی نخواهد گذشت که (عدهای) این امر را با غصب و ستم، از آنِ خود قرار خواهند داد و خدا آن غاصبان را لعنت کند و از رحمت خود، دور و مهجورشان سازد.
ای مردم! اقامه نماز و پرداخت زکات، باید بر طبق دستور پروردگار و به همان روش که او فرمان داده است، به عمل آید و چنانچه با گذشت زمان، کوتاهی کنید یا مسائل و معارف دین را فراموش نمائید، این علی(علیه السلام) ولیّ و سرپرست شما، مبیّن آن معارف و احکام برای شماست. همان که خداوند عزّوجلّ، او را پس از من برای شما منصوب کرده و هم امامانی که به جانشینی من و او از سوی حق تعالی تعیین گردیدهاند، پاسخگوی مسایل و مشکلات شما خواهند بود و بر آنچه نمیدانید آگاهتان خواهد کرد.
احکام الهی
آگاه باشید! حلال و حرام خدا، بیش از آن است که بتوانم یک به یک برشمارم و معرفی نمایم؛ چون چنین است، در یک کلام میگویم که به حلالها امر میکنم و از حرامها نهی مینمایم و به منظور توضیح و تبیین آنها، مأمور شدهام که از شما بیعت گیرم و دست تعهد و پیمان بفشارم که آنچه از سوی حق تعالی درباره امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) و امامانی که از نسل من و علی(علیه السلام) به جهان خواهند آمد، پذیرفته باشید. و مهدی(عج)، قائم امامان و قاضی به حق تا روز واپسین خواهد بود.
ای مردم! هر عمل حلالی که به شما معرفی کردم و هر کار حرامی که از آن نهی نمودم، از گفته خود باز نمیگردم و آن را تغییر نخواهم داد. این امر را به خاطر بسپارید و هرگز فراموش مکنید و به دیگران نیز سفارش کنید، مباد احکام مرا دگرگون سازید.
آگاه باشید من سخن خود را مجدداً تأکید میکنم که: نماز را به پای دارید و زکات بدهید، امر به معروف و نهی از منکر کنید اما بدانید که سرآغاز هر امر به معروف و نهی از منکری این است که فرامین مرا بپذیرید و حاضران، آن را به غائبان، اطلاع دهید و به اطاعت از اوامر من وادارشان کنید. و از مخالفت با آنها بر حذرشان سازید؛ زیرا که اینها دستور خداوند عزّوجلّ و فرمان من است، و بدانید که بدون امام معصوم (و بی معرفت او) امر به معروف و نهی از منکر امکان پذیر نیست.
تنها راه هدایت
ای مردم! این قرآن است که امامان پس از علی(علیه السلام) را از فرزندان و از نسل او معرفی کرده و من نیز به شما توضیح دادم که علی از من و من از اویم. خداوند در کتاب خود فرموده است:
«وَ جَعَلَها کَلِمَةً باقِیَةً فی عَقِبِهِ.»
و این علی(علیه السلام) امام و پیشوای شما و ولیّ و صاحب اختیار شماست. که خداوند، در مورد او تهدیدها و وعدهها کرده و خدا وعدههای خود را انجام خواهد داد.
و من نیز گفتم: 'تا آن زمان که دست تمسک به دامن این دو امر گرانسنگ (یعنی کتاب خدا و عترت و خاندان من) زدهاید، هرگز به گمراهی و ضلالت دچار نخواهید شد.'
ای مردم! تقوا را پیشه خود کنید و به قیامت بیندیشید که خداوند متعال فرمود:
«إِنَّ زَلزَلةَ السّاعَةِ شَیءٌ عَظیم.»
ای مردم! به مرگ بیندیشید و از حساب و میزان و محاکمه در پیشگاه پروردگار جهانیان غافل مباشید و ثواب و عقاب و پاداش و کیفر رستاخیز را از خاطر مبرید، که هر کس نیکی کند، پاداش یابد و هر کس دامن به بدی آلوده سازد، بهرهای از بهشت نخواهد داشت.
بیعت گرفتن
ای مردم! شما را از آن حد فزونتر است که بتوانید یک یک، با من دست بیعت دهید در حالی که به فرمان خدا، مأمورم که از زبان هر یک از شما اعتراف گیرم که منصب فرمانروایی و امارت بر مؤمنان را که برای علی(علیه السلام) قرار دادهام پذیرفتهاید و نیز (مأمورم که) در مورد قبول امامت و ولایت امامانی که از نسل من و صلب علی(علیه السلام) میباشند، اقرار و بیعت گیرم. حال که چنین است، همگان یک صدا و به زبان، بگویید: (ای رسول خدا!) آنچه که در ولایت و رهبری مطلق علی(علیه السلام) و امامان پس از وی که از صلب اویند از جانب حق تعالی به ما ابلاغ کردی، شنیدیم و در برابر آن مطیع و تسلیمیم و به آن امر راضی و خشنودیم! اینک ما به دل و جان و به زبان و دستمان، نسبت به قبول ولایت با تو بیعت میکنیم و پیمان میبندیم که با این اعتقاد، زندگی کنیم و با آن بمیریم و تا آن زمان که سر از خاک برداریم، به آن پایبند بوده و هرگز در آن تغییر و تبدیلی ندهیم و شک و تردیدی ننماییم و از سر پیمان خود برنخیزیم و از خدا و پیامبرش و امیرالمؤمنین، علی(علیه السلام) و فرزندانش حسن و حسین و امامان دیگر که از صلب علی(علیه السلام) به جهان آیند، فرمان بریم.
ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان برشمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.
ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(علیه السلام) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.(رستگاری بزرگ چیست؟)
ای مردم! مقام و منزلتی که حسن و حسین نزد خدا و رسول او دارند، گوشزدتان کرده و ابلاغ نموده و متوجهتان ساختم که این دو تن سرور جوانان اهل بهشتند و بعد از من که جدّ ایشانم و بعد از علی(علیه السلام)، منصب امامت خواهند داشت.
و (ای مردم!) بگویید: «در این امر، مطیع خدا و پیامبرش و علی(علیه السلام)، و حسنین و امامان پس از ایشانیم. تو (ای پیامبر) در مورد ولایت امیرالمؤمنین از دل و جان با ما عهد و میثاق بستی؛ از کسانی که توفیق مصافحه یافتند به دست، و از آنها که توفیق این کار نیافتند، از زبانشان بیعت گرفتی. پیمان نمودیم که دیگری را به جای این امر نگیریم و دل و جانمان به جانب دیگر روی ننماید. خدا را در این کار شاهد گرفتیم او به شهادت، کافی است و تو نیز (پیامبر) و همچنین همه مطیعان فرمان حق از حاضر و غائب و فرشتگان و جنود خدا و همه بندگان او را همگی را گواه و شاهد این امر کردیم و خدا از هر شاهدی بزرگتر است.»
ای مردم! صراط مستقیم خداوند منم و شما به رعایت آن مأمور شدهاید و پس از من، علی(علیهالسلام) و سپس فرزندانم که از صلب اویند امامان و پیشوایان شمایند که خلق را به راه راست هدایت میکنند و پیوسته روی به سوی حق دارند.
ای مردم! چه میگویید؟ خداوند، هر آوازی را میشنود و از سرّ و پنهان همه آگاه است. (بدانید) آن کس که به راه هدایت رود، به سود خود رفته و آن کس که به گمراهی گراید، تنها به زیان خویش اقدام کرده است. چرا که دست خدا فوق هر دستی و قدرتش برتر از هر قدرتی است.
ای مردم! از خدا بترسید و پرهیزگاری پیشه کنید و پیمان خود را با علی(علیه السلام) امیرالمؤمنین و با حسنین و امامان دیگر که کلمه طیبه باقیهاند، استوار نمایید. هر که در این امر، مکر پردازد خدایش به هلاکت در افکند و آن کس که بر عهد خود پای فشرده خدایش رحمت کند.
«فَمَن نَکَثَ فَإِنَّما یَنکُثُ عَلی نَفسِهِ... .»
ای مردم! آنچه به شما گفتم، بازگویید و بر علی(علیه السلام)، با عنوان رسمی امیرالمؤمنین سلام دهید. بگویید: «پروردگارا دستورت را شنیدیم و اطاعت کردیم تا از مرحمت و مغفرت تو بهرهمند شویم که بازگشت همه به توست» و بگویید:
«سپاس خدای را که به این امر ما را هدایت و دلالت فرموده و اگر راهنمائیمان نمیکرد، ما، خود، به راه هدایت دست نمییافتیم.»
ای مردم! فضایل و امتیازات علی بن ابیطالب و قدر و منزلتش نزد خداوند، که در کتاب خدا نازل شده، بیشتر از آن است که بتوانم در یک جلسه برایتان برشمرم؛ پس هر کس که از مناقب و فضایل او نزد شما مطلبی گوید، از او بپذیرید.
ای مردم! هر کس از خدا و پیامبر او و از علی(علیه السلام) و امامان و پیشوایانی که معرفی کردم، فرمان بَرَد، به رستگاری بزرگی نایل آمده است.(رستگاری بزرگ چیست؟)
ای مردم! رستگاران، کسانی هستند که در بیعت با علی(علیه السلام) و پذیرش ولایت او و در ادای سلام بر وی به عنوان امیرالمؤمنین، مبادرت و سبقت جویند، اینان در بهشتِ نعمتها متنعّم خواهند بود.
ای مردم! سخنی گویید که موجب رضای خدا باشد: «فَإِن تَکفُرُوا أنتُم وَ مَن فِی الأرضِ جَمیعاً فَلَن یَضُرَّ اللهَ شَیئاً.»خداوندا! مردان و زنان با ایمان را بیامرز و کافران را به غضب خود گرفتار ساز و ستایش، خدای راست که پروردگار جهانیان است.
(در این هنگام مردم، فریاد برآوردند:)
فرمان خدا و پیامبر خدا را شنیدیم و با دل و زبان و دست مطیع و فرمانبرداریم. چون سخنان پیامبر، تمام شد، مردم بر گِرد آن حضرت و امیرالمؤمنین(علیه السلام) سخت ازدحام کردند و هر کس میخواست با ایشان، مصافحه و بیعت کند.
گویند نخستین کسی که موفق به مصافحه و بیعت شد، ابوبکر بود و پس از وی عمر و سپس عثمان بیعت کردند و به دنبال ایشان باقی مهاجران و انصار و دیگر مردمان، اقدام به بیعت کردند تا آنگاه که وقت نماز مغرب رسید. پیامبر در آن شب، نماز مغرب و عشا را پیوسته و در یک زمان به جای آورد.
در روایت است که پیامبر (صلی الله علیه و آله) با هر گروه که به عنوان بیعت، مصافحه میکرد، میگفت: «ألحَمدُللهِ الَّذی فَضّلَنا عَلی جَمیعِ العالَمینَ؛ ستایش خدای را که ما را بر همه جهانیان امتیاز مرحمت فرمود.»
عید غدیر آن قدر باعظمت است که هیچ عیدی با آن برابری نمی کند؛ از روایات بسیاری که در فضیلت و بزرگی این روز آمده، این مطلب را به خوبی می توان بدست آورد. ابتدا سخن سه معصوم درباره غدیر و سپس فضائلی از این روز بیاد ماندنی ارائه می شود.
پس از رحلت حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله و غصب فدک، روزی حضرت زهرا وارد مسجد شد و در میان انبوه جمعیت خطبه خواند و در فرازی از آن فرمود: «...و هل ترک ابی یوم غدیر خم لاحد عذرا؟» (1) و آیا پدرم در روز غدیر خم برای احدی عذری باقی گذاشت؟ و نیز فرمود:«انسیتم قول رسول الله یوم غدیر خم ...» (2) آیا فراموش کردید سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را که در روز غدیرخم فرمود: هر کس که من مولا و رهبر او هستم، پس علی مولا و رهبر اوست؟ (3)
حضرت زهرا علیها سلام پشت در آمد و در را باز نکرد،در کنار در مطلبی به آنها فرمود؛ از جمله از غدیرخم یادکرد و فرمود:«کانّکم لم تعلموا ما قال یوم غدیر خم؟ والله لقدعقد له یومئذ الولاء لیقطع منکم بذلک منها الرجاء...» (4) گویی شما نمی دانید آنچه را که پیامبر در روز غدیرخم فرمود؟ سوگند به خدا، پیامبر در آن روز مقام ولایت و امامت را برای علی مقرر و استوار ساخت، تا رشته طمع شما را نسبت به این مقام قطع کند...(5)
سال 58 هجرت بود، امام حسین علیه السلام در مراسم حج در سرزمین منی در اجتماعی که بیش از هفتصد نفر از مسلمین از مهاجر و انصار شرکت داشتند، خطبه خواند و ضمن آن فرمود: «انشدکم الله اتعلمون أنّ رسول الله نصبه یوم غدیرخم،فنادی له بالولایة و...» (6) شما را به خدا آیا می دانید که رسول خدا علی علیه السلام را در روز غدیرخم به رهبری منصوب کرد و با ندای خود ولایت او را ابلاغ نمود و فرمود: این موضوع را حاضران به غایبان خبر دهند؟ حاضران گفتند: آری، خدا را گواه می گیریم که ماجرای غدیرخم را می دانیم. (7)
حضرت رضا علیه السلام فرمود: هنگامى که روز قیامت برپا شود، چهار روز را زینت میدهند همان طور که عروس را آرایش میکنند، گفته شد: این چهار روز کدام ایام هستند؟
فرمود: روز عید قربان، روز فطر، روز جمعه، و روز غدیر، اما روز غدیر در بین اضحى و فطر و روز جمعه مانند ماه در بین ستارگان است،... روز غدیر را روز کمال میگویند، و روزى که شیاطین رانده میشوند، روزى که در آن اعمال شیعیان و دوستان آل محمد پذیرفته میگردد، و آن روزى است که در آن خداوند اعمال مخالفین را رد میکند و آنها را ناچیز میشمارد. (8)
غدیر روز تبریک و تهنیت است...هر گاه مؤمنى برادرش را ملاقات کند میگوید:«الحمد للَّه الذى جعلنا مِن المُتمسکین بولایة امیر المؤمنین و الائمة علیهم السلام».
روز غدیر باید در چهرههاى مردم تبسم کرد و با مؤمنین با روى گشاده گفتگو نمود، هر کس روز غدیر با برادران ایمانى خود با چهره خندان روبرو شود خداوند نیز روز قیامت با نظر رحمت به وى نگاه خواهد کرد، و هزار حاجت او را روا خواهد نمود، و براى او در بهشت قصرى از لؤلؤ سفید خواهد ساخت، و چهرهاش را نورانى میکند.
غدیر روز زینت است، هر کس روز غدیر خود را زینت کند خداوند گناهان او را مىآمرزد، و فرشتگان را مبعوث میکند تا براى او حسنات بنویسند، و درجات او را بالا برند، و اگر در آن سال بمیرد شهید مرده است، و اگر زنده بماند خوشبخت مىشود. 9)
حسن بن راشد می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: فدایت گردم! آیا غیر از عید فطر و عید قربان عیدی وجود دارد؟ در پاسخ فرمود: «نعم یاحسن! أعظمهما و أشرفهما» ؛ آری بزرگتر و شریف تر از آن دو عید، عید دیگری هست. عرض کردم: آن روز کدام است؟ فرمود:«یوم نُصِب امیرالمؤمنین عَلَماً للناس» (10) آن روزی که امیرالمؤمنین علی علیه السلام به عنوان رهبر مردم نصب شد.» عرض کردم: نصب علی به عنوان رهبر در کدام روز بود؟ فرمود: روز هیجدهم ماه ذیحجه. (11)
امام صادق علیه السلام فرمود: «الثامن عشر من ذی الحجة عیدالله الاکبر، ما طلعت علیه شمس فی یوم افضل عندالله منه...» روز هیجدهم ماه ذی حجه عید اکبر است؛ خورشید به روزی نتابیده که آن روز در پیشگاه خدا برتر از این روز باشد... همه پیامبران –بدون استثنا- وصی و جانشین خود را در چنین روزی به امت خود معرفی کرده و به عنوان رهبر بعد از خود برای امت خود نصب نموده اند.(12)
امام صادق علیه السلام فرمود:
پاداش روزه روز غدیرخم برابر پاداش روزه گرفتن عمر دنیا تا پایان آن است،و نیز پاداش آن برابر پاداش صدبار حج و صدبار عمره در هر سال است، حج و عمره ای که نیکو و مورد قبول خداوند باشدامام صادق علیه السلام در ضمن گفتاری فرمود: «الدرهم فیه بمأة درهم...» (13) ثواب انفاق یک درهم در روز غدیر برابر با ثواب انفاق هزار درهم در روزهای دیگر است. گویی تو می پنداری خداوند متعال روزی را والاتر و محترم تر از این روز آفریده است؟ نه به خدا سوگند، نه خدا سوگند، نه به خدا سوگند! روزی ارجمندتر از این روز وجود ندارد.(14)
امام صادق علیه السلام فرمود: «صیام یوم غدیرخم یعدل صیام عمر الدنیا...» (15) پاداش روزه روز غدیرخم برابر پاداش روزه گرفتن عمر دنیا تا پایان آن است،و نیز پاداش آن برابر پاداش صدبار حج و صدبار عمره در هر سال است، حج و عمره ای که نیکو و مورد قبول خداوند باشد.(16)
مفضّل بن عمر از امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: روزه روز غدیر خم کفّاره گناهان شصت سال خواهد بود.(17)
امام علی بن موسی الرضا علیه السلام به ابن ابی نصر،یکی از شیعیان فرمود: «یابن ابی نصر، أینما کنتَ فاحضر یوم الغدیر عند امیرالمؤمنین (علیه السلام) فإنّ الله یغفر لکل مؤمنٍ و مؤمنةٍ و مسلم ذنوب ستین سنةً؛ و یعتق من النار ضعف ما اعتق فی شهر رمضان و لیلة القدر و لیلة الفطر...» (18) ای پسر ابونصر! هر کجا که هستی، در روز غدیر خود را کنار مرقد علی علیه السلام برسان زیرا خداوند در روز غدیر گناهان شصت سال هر مرد و زن با ایمان و مسلمان را می آمرزد و به اندازه دو برابر آنچه را که در ماه رمضان و شب قدر و شب عیدفطر از آتش دوزخ آزاد می کند، در روز غدیر آزاد خواهد کرد. پاداش انفاق یک درهم در این روز به برادران با معرفت برابر پاداش انفاق هزار درهم است. در این روز به برادران دینی ات نیکی کرده و مردان و زنان با ایمان را در این روز شاد کن.(19)
پی نوشتها
1. خصال، شیخ صدوق، ص173
2.الانصاف فی النص علی الائمه،ترجمه رسولی محلاتی،ص411،دفتر نشرفرهنگ اسلامی
3.چهل حدیث پیرامون غدیر، محمد محمدی اشتهاردی، ص34 چاپ طلوع آزادی
4.احتجاج، طبرسی،ج1،ص80،نشرمرتضی،مشهدمقدس
5. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص 40
6.کتاب سلیم بن قیس،ص790،انتشارات الهادی قم
7. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص36
8. اخبار و آثار حضرت امام رضا علیه السلام، ص:566و 567
9. همان، ص568 و569
10.کافی،کلینی،ج4،ص148
11. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص48
12. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص51
13.التهذیب،شیخ طوسی،ج3،ص143،دارالکتب الاسلامیه
14. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص53
15.التهذیب، شیخ طوسی،ج3،ص143
16. چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص54
17. ثواب الاعمال-ترجمه انصارى، ص: 147
18.وسائل الشیعه،حرعاملی،ج14،ص388، مؤسسه آل البیت قم
19 . چهل حدیث پیرامون غدیر، اشتهاردی، ص56
دل سفر کن در منا و عید قربان را ببین
چشمههای نور و شور آن بیابان را ببین
گوسفند نفس را با تیغ تقوی سر ببر
پای تا سر جان شو و رخسار جانان را ببین
سفره ی مهمانی خاص خدا گردیده باز
لاله ی لبخند و اشک شوق مهمان را ببین
دیو نفس از پا درافکن، سنگ بر شیطان بزن
هم شکست نفس را، هم مرگ شیطان را ببین
تیغ در دست خلیل و بند در دست ذبیح
حنجر تسلیم بنگر، تیغ بران را ببین
کارد تیز و دست محکم، حلق نازکتر ز گل
پای تا سر چشم شو، اخلاص و ایمان را ببین
خاک گل انداخته از اشک چشم حاجیان
در دل تفتیده ی صحرا، گلستان را ببین
گریه و اشک و دعا و توبه و تهلیل را
رحمت و لطف و عطا و عفو و غفران را ببین
آتش گرما گلستان گشته چون باغ خلیل
در دل صحرا صفای باغ رضوان را ببین
روی حق هرگز نگنجد در نگاه چشم سر
چشم دل بگشا جمال حی سبحان را ببین
خیمه ی حجاج را با پای جان یک یک بگرد
آتش دل، سوز سینه، چشم گریان را ببین
دل تهی از غیر کن تا بنگری دلدار را
سر بزن در خیمهها شاید ببینی یار را
سینه مشعر، دل حرم، میدان دید ما مناست
گر ببندی لب ز حرف غیر، هر حرفت دعاست
غم مخور گر گم شدی یا خیمه را گم کردهای
سیر کن تا بنگری گمگشته ی زهرا کجاست
لحظهای آرام منشین هر که را دیدی بپرس
یار سوی مکه رفته، یا به صحرای مناست؟
حیف یاران در منی رفتم ندیدم روی او
عیب از آن رخسار زیبا نیست، عیب از چشم ماست
حاجیان جمعند دور هم به صحرای منا
حاجی ما در بیابان در مسیر کربلاست
حاجیان کردند دل را خوش به ذبح گوسفند
حاجی ما ذبح طفلش پیش پیکان بلاست
حاجیان سر میتراشند از پی تقصیرشان
حاجی ما هم چهل منزل سرش برنیزههاست
حاجیان دست دعاشان بر سما گردد بلند
حاجی ما از بدن دست علمدارش جداست
حاجیان را هست یک قربانی آن هم گوسفند
حاجی ما هم ذبیحش جمله تقدیم خداست
حاجیان را از هجوم زائرین بر تن فشار
حاجی ما سینهاش از سم اسبان توتیاست
خوش بود «میثم» همیشه سوگواری بر حسین
حاجی آن باشد که اشکش هست جاری برحسین
گریه امام زمان(عج) در عرفات در روضه حضرت ابوالفضل جناب حجت الاسلام آقای قاضی زاهدی گلپایگانی می فرماید: من در تهران از جناب آقای حاج محمد علی فشندی که یکی از اخیار تهران است، شنیدم که می گفت: من از اول جوانی مقیّد بودم که تا ممکن است گناه نکنم و آن قدر به حج بروم تا به محضر مولایم حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، مشرف گردم. لذا سالها به همین آرزو به مکه معظمه مشرف می شدم. در یکی از این سالها که عهده دار پذیرایی جمعی از حجاج هم بودم، شب هشتم ماه ذیحجه با جمیع وسائل به صحرای عرفات رفتم تا بتوانم قبل از آنکه حجاج به عرفات بیایند، برای زواری که با من بودند جای بهتری تهیه کنم. تقریبا عصر روز هفتم بارها را پیاده کردم و در یکی از آن چادرهایی که برای ما مهیا شده بود، مستقر شدم. ضمنا متوجه شدم که غیر از من هنوز کسی به عرفات نیامده است. در آن هنگام یکی از شرطه هایی که برای محافظت چادرها در آنجا بود، نزد من آمد و گفت: تو چرا امشب این همه وسائل را به اینجا آورده ای؟ مگر نمی دانی ممکن است سارقان در این بیابان بیایند و وسائلت را ببرند؟ به هر حال حالا که آمده ای، باید تا صبح بیدار بمانی و خودت از اموالت محافظت بکنی. گفتم: مانعی ندارد، بیدار می مانم و خودم از اموالم محافظت می کنم. آن شب در آنجا مشغول عبادت و مناجات با خدا بودم و تا صبح بیدار ماندم تا آن که نیمه های شب دیدم سید بزرگواری که شال سبز به سر دارد، به در خیمه من آمدند و مرا به اسم صدا زدند و فرمودند: حاج محمدعلی، سلام علیکم. من جواب سلام را دادم و از جا برخاستم. ایشان وارد خیمه شدند و پس از چند لحظه جمعی از جوانها که تازه مو بر صورتشان روییده بود، مانند خدمتگزار به محضرش رسیدند. من ابتدا مقداری از آنها ترسیدم، ولی پس از چند جمله که با آن آقا حرف زدم، محبت او در دلم جای گرفت و به آنها اعتماد کردم. جوانها بیرون خیمه ایستاده بودند ولی آن سید داخل خیمه تشریف آورده بود. ایشان به من رو کرد و فرمود: حاج محمد علی! خوشا به حالت! خوشا به حالت! گفتم: چرا؟ فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان. فرمودند: شبی در بیابان عرفات بیتوته کرده ای که جدم حضرت سیدالشهداء اباعبداللّه الحسین(علیه السلام) هم در اینجا بیتوته کرده بود. من گفتم: در این شب چه باید بکنیم؟ فرمودند: دو رکعت نماز می خوانیم، در این نماز پس از حمد، یازده مرتبه قل هو اللّه بخوان. لذا بلند شدیم و این عمل را همراه با آن آقا انجام دادیم. پس از نماز آن آقا یک دعایی خواندند که من از نظر مضامین مانند آن دعا را نشنیده بودم. حال خوشی داشتند و اشک از دیدگانشان جاری بود. من سعی کردم که آن دعا را حفظ کنم ولی آقا فرمودند: این دعا مخصوص امام معصوم است و تو هم آن را فراموش خواهی کرد. سپس به آن آقا گفتم: ببینید آیا توحیدم خوب است؟ فرمود: بگو. من هم به آیات آفاقیه و انفسیه بر وجود خدا استدلال کردم و گفتم: من معتقدم که با این دلایل، خدایی هست. فرمودند: برای تو همین مقدار از خداشناسی کافی است. سپس اعتقادم را به مسئله ولایت برای آن آقا عرض کردم. فرمودند: اعتقاد خوبی داری. بعد از آن سؤال کردم که: به نظر شما الآن حضرت امام زمان(عج) در کجا هستند. حضرت فرمودند: الان امام زمان در خیمه است. سؤال کردم: روز عرفه، که می گویند حضرت ولی عصر(عج) در عرفات هستند، در کجای عرفات می باشند؟ فرمود: حدود جبل الرحمة. گفتم: اگر کسی آنجا برود آن حضرت را می بیند؟ فرمود: بله، او را می بیند ولی نمی شناسد. گفتم: آیا فردا شب که شب عرفه است، حضرت ولی عصر(عج) به خیمه های حجاج تشریف می آورند و به آنها توجهی دارند؟ فرمود: به خیمه شما می آید؛ زیرا شما فردا شب به عمویم حضرت ابوالفضل(علیه السلام) متوسل می شوید. در این موقع، آقا به من فرمودند: حاجّ محمدعلی، چای داری؟ ناگهان متذکر شدم که من همه چیز آورده ام ولی چای نیاورده ام. عرض کردم: آقا اتفاقا چای نیاورده ام و چقدر خوب شد که شما تذکر دادید؛ زیرا فردا می روم و برای مسافرین چای تهیه می کنم. آقا فرمودند: حالا چای با من. از خیمه بیرون رفتند و مقداری که به صورت ظاهر چای بود، ولی وقتی دم کردیم، به قدری معطر و شیرین بود که من یقین کردم، آن چای از چای های دنیا نیست، آوردند و به من دادند. من از آن چای دم کردم و خوردم. بعد فرمودند: غذایی داری، بخوریم؟ گفتم: بلی نان و پنیر هست. فرمودند: من پنیر نمی خورم. گفتم: ماست هم هست. فرمودند: بیاور، من مقداری نان و ماست خدمتشان گذاشتم و ایشان از نان و ماست میل فرمودند. سپس به من فرمودند: حاج محمدعلی، به تو صد ریال (سعودی) می دهم، تو برای پدر من یک عمره به جا بیاور. عرض کردم: اسم پدر شما چیست؟ فرمودند: اسم پدرم «سید حسن» است. گفتم: اسم خودتان چیست؟ فرمودند: سید مهدی. من پول را گرفتم و در این موقع، آقا از جا برخاستند که بروند. من بغل باز کردم و ایشان را به عنوان معانقه در بغل گرفتم. وقتی خواستم صورتشان را ببوسم، دیدم خال سیاه بسیار زیبایی روی گونه راستشان قرار گرفته است. لبهایم را روی آن خال گذاشتم و صورتشان را بوسیدم. پس از چند لحظه که ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه کردم کسی را ندیدم! یک مرتبه متوجه شدم که ایشان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص که اسم مرا می دانستند و فارسی حرف می زدند! نامشان مهدی(عج) بود و پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) بودند. پس از چند لحظه که ایشان از من جدا شدند، من در بیابان عرفات هر چه این طرف و آن طرف را نگاه کردم کسی را ندیدم! یک مرتبه متوجه شدم که ایشان حضرت بقیة اللّه ، ارواحنافداه، بوده اند، به خصوص که اسم مرا می دانستند و فارسی حرف می زدند! نامشان مهدی(عج) بود و پسر امام حسن عسکری(علیه السلام) بودند. نشستم و زار زار گریه کردم. شرطه ها فکر می کردند که من خوابم برده است و سارقان اثاثیه مرا برده اند، دور من جمع شدند، اما من به آنها گفتم: شب است و مشغول مناجات بودم و گریه ام شدید شد. فردای آن روز که اهل کاروان به عرفات آمدند، من برای روحانی کاروان قضیه را نقل کردم، او هم برای اهل کاروان جریان را شرح داد و در میان آنها شوری پیدا شد. اول غروب شب عرفه، نماز مغرب و عشا را خواندیم. بعد از نماز با آن که من به آنها نگفته بودم که آقا فرموده اند: «فردا شب من به خیمه شما می آیم؛ زیرا شما به عمویم حضرت عباس(علیه السلام) متوسل می شوید» خود به خود روحانی کاروان روضه حضرت ابوالفضل(علیه السلام) را خواند و شوری برپا شد و اهل کاروان حال خوبی پیدا کرده بودند، ولی من دائما منتظر مقدم مقدس حضرت بقیة اللّه ، روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء، بودم. بالاخره نزدیک بود روضه تمام شود که کاسه صبرم لبریز شد. از میان مجلس برخاستم و از خیمه بیرون آمدم، ناگهان دیدم حضرت ولی عصر(عج) بیرون خیمه ایستاده اند و به روضه گوش می دهند و گریه می کنند، خواستم داد بزنم و به مردم اعلام کنم که آقا اینجاست، ولی ایشان با دست اشاره کردند که چیزی نگو و در زبان من تصرف فرمودند و من نتوانستم چیزی بگویم. من این طرف در خیمه ایستاده بودم و حضرت بقیة اللّه ، روحی فداه، آن طرف خیمه ایستاده بودند و بر مصائب حضرت ابوالفضل(علیه السلام) گریه می کردیم و من قدرت نداشتم که حتی یک قدم به طرف حضرت ولی عصر(عج) حرکت کنم. بالاخره وقتی روضه تمام شد، حضرت هم تشریف بردند. برگرفته از: آثار و برکات حضرت امام حسین(ع)، ص23، قضیه 5.
هم صدا با بال ملائک اینجا عرفات است. اینجا چشم عاشقان به آسمان است. اینجا ملکوت «اُدعونی اَستَجِب لَکُم» است و آسمان از صدای بال فرشتگان لبریز است. اینجا، از لابلای چادرها، بوی خدا می آید. و تو ای مسافر سرزمین عرفات، بال های نیایش ات را بگستران، برکه چشمانت را متلاطم کن و هم صدا با ملائک نغمه «یا رب، یا رب» زمزمه کن. همیشه سبز ای خدای عرفات، امروز دستان پر از نیازم را به سوی تو دراز می کنم. می دانم. می دانم گناه بسیار دارم، امّا نه از رحمت تو بیشتر! در این روزِ عزیز توبه ام را بپذیر و ابر رأفت خویش را بر کویر تشنه دل من ببار و مرا در خلوت انس خود پناه ده. باشد که عرفاتِ دلم همیشه سرسبز بماند. سفره پررحمت امروز عرفات لبریز یاد خداست. زن و مرد، پیر و جوان، همه دست به درگاه او بلند کرده اند. دیده ها گریان است. دست ها لرزان است. سرها به سوی آسمان و لب ها ناله کنان این گونه فریاد می زنند: پروردگارا، دست های دراز شده به سویت را ناامید برنگردان. اینک که از عشق به تو لبریزم، ما را از گناه تهی کن و بر سفره پررحمت خود بنشان. سپاس پروردگارا، اگر دعا کردم اجابت کردی و اگر از تو طلب کردم عطایم فرمودی. اگر فرمانت بردم قدردانی کردی و اگر شکرت کردم افزودی. اینها همه برای کامل کردن نعمت و احسانت بر من بود. منزهی ای آغاز کننده و بازگرداننده. ستوده و بزرگواری. نام هایت مقدس است و مهربانی ات فراوان. معبودا، کدام نعمت تو را برشمارم یا کدام عطای تو را شکر گزارم؟ پروردگارا، نعمت های تو بیش از آن است که آنها را بشمارند یا به آن علم پیدا کنند. پروردگارا، سختی و زیانی که از من دور کردی از عافیت و خوشی هایم بیش بود. نیایش پروردگارا، مرا ترسان کن چنان که تو را می بینم. به پرهیزکاری خود خوش بختم کن و به نافرمانی ات سیه روزم مگردان. برایم خیر و برکت را مقدّر کن تا در آنچه تو به تأخیرش انداخته ای شتاب نکنم و در آنچه تو در آن شتاب کرده ای سستی نورزم. خدایا، به من غنای نفس عطا کن. به دلم یقین و به کارهایم اخلاص بده. در چشمم روشنی و در دینم بصیرت قرار ده. اعضای بدنم را و گوش و چشمم را به فرمانم کن. بر آن که ستمم کند یارم باش... پروردگارا، گرفتاری ام را برطرف کن و عیبم را بپوشان و خطایم را بیامرز و شیطانِ وجودم را بران و رهایم کن و در دنیا و آخرت جایگاه بلندی برایم فراهم کن. امیدوار گفتم: رجب از دستم رفت. گفت: غصه ندارد. گفتم: شب های رمضانم تباه شد. گفت: بازهم غصه ندارد. گفتم: شب های قدرم را بگو! لبخندی زد و گفت: امیدوار باش. گفتم: به کجا؟ به طرفم برگشت و گفت: به امروز؛ امروز که عرفه است؛ به امروز که روز توبه است؛ به امروز که روز جامانده هایی مثل من و توست. برخیز. فرصت کم است. سرت را به خاک بگذار و عذر بخواه. از هرچه گناه، از هرچه خطا، از هر چه نادانی. از پروردگار عرفه بخواه که از خطاهایت درگذرد و تو را چون روزی که از مادر زاده شدی پاک کند. خدایا، تویی که دعای بیچاره را اجابت می کنی و بدی را برطرف می سازی و گرفتار را به داد می رسی و بیمار را شفا می دهی و نیازمند را توانگر می کنی و شکسته را پیوند می دهی و به خردسال رحم می کنی و سالخورده را کمک می کنی و همتای تو کسی نیست و بالا دستت توانایی نیست و تویی که والا و بزرگی. ای آزاده کننده اسیر، ای روزی دهنده خردسال، ای نگهدار ترسانِ پناه آورده، ای که شریک و جانشین نداری، رحمت فرست بر محمد صلی الله علیه و آله وسلم و خاندانش و در این شب بهترین چیزی که به بندگانت عطا کردی به من عطا کن؛ یعنی مهربانی ات را تازه کن. بلاها را بگردان. گرفتاری را برطرف ساز و دعایم را بشنو. نیکوکاری ام را بپذیر و بدکاری ام را بپوشان؛ زیرا تو لطیفی و به هرچه خواهی آگاه و برهر چیز توانایی. کوثر عرفان مهربانا، اگرچه در ماه رجب به تو نپرداختم، اگرچه شب های جمعه ام تباه شد، اگر چه لذت رمضان را نچشیدم و اگرچه شب های قدر از کفم رفت، اکنون به عرفه خشنودم. از رحمت خود ناامیدم مساز. مرا به قافله توبه کنندگان رمضان برسان و از گناهانم درگذر. ای معبود عرفه، مرا از کوثر عرفانت بنوشان و از حقیقت «من عَرَف نَفسَهُ فَقَد عَرَف رَبَّه» آگاه ساز. غروب آرزوها ای خورشید عرفه، لختی آرام تر. پروردگارم می خواهد پیش از غروب عرفه از گناهم درگذرد. آهسته تر تا از چشمه سار اشک وضویی بسازم و در محراب حضورش به مناجات ایستم. آهسته تر تا آتش اشتیاقم شعله ور شود و دودِ آهِ سینه ام را نمایان سازد. ای خورشید عرفه، آهسته تر تا با غروب تو، آرزوهایم غروب نکند.نجوا
روز عرفه از ایام باشکوه و عظیم است. روزی است که درهای آسمان را برای پذیرش تضرعهای عاشقانه بندگان ذات اقدس اله میگشایند و باز هم آن فاعل بالعشق خواهان بازگشت اشرف مخلوقاتش به بارگاه امناش است . آری باز هم فرصت برای بازگشت انسان به اصل و جایگاه اعلی اولیهاش را فراهم میکنند، چقدر بزرگوارند و بزرگوارانه رفتار میکنند. چقدر ظلم کردیم! چقدر نادیده گرفتیم آن همه رحمت را! ولی باز هم میخوانندمان، دعوتمان میکنند و میخواهند همچو شب قدر به ارزش و منزلت خود نائل شویم. آری روز عرفه، روزی است که حق تعالی بندگان خویش را به عبادت و اطاعت خود دعوت کرده و از آن سوی سفره جود خود را برای آنها گسترانیده است. شیطان را در این روز در غل و زنجیر میکشد و باز هم زمینه پیروزی انسان را بر نفس فراهم میکند. امام صادق (علیه السلام) فرمودهاند: اگر شخص گناهکاری نتواند در شبهای قدر خود از قدر و منزلت خود به نحو احسنت استفاده کند و بهره گیرد، میتواند در این روز از امتیازات برخورداری از رحمت الهی برخوردار شود. 1. آوردهاند که: زمانیکه جبرییل مناسک حج ابراهیمی را به ابراهیم خلیلالله میآموخت، چون به عرفه رسید به او گفت: (عرفت) و او پاسخ بلی را داد - لذا به این نام خوانده شد. 2. همچنین آوردهاند که: مردم از این جایگاه به گناه خود اعتراف میکنند و بعضی آن را از جهت تحمل و صبر و رنجی میدانند که برای رسیدن به آن باید متحمل شوند، چرا که یکی از معانی «عرف» صبر و شکیبایی است.2 3. همچنین در روایتی آمده که آدم و حوا پس از هبوط از بهشت و آمدن به کره خاکی در این سرزمین یکدیگر را یافتند و به همین دلیل عرفات و این روز عرفه نام گرفته است.3 برای این روز دعاهایی از ائمه اطهار علیهم السلام وارده شده است که کم و بیش با دعای امام حسین علیه السلام و امام سجاد آشنا هستیم . دعای عرفه امام حسین علیه السلام که در این روز در مجالس مختلف خوانده می شود و رسانه ها بخوبی آن را پوشش می دهند خود به تنهایی همه مباحث فلسفی و عرفانی و اصول و عقاید را در بر دارد . به جرأت می توان گفت کمتر کسی است که دعای عرفه را بشنود و در آن تأمل کند و تحت تأثیر قرار نگیرد . دعای عرفه شامل همه آن حرف هایی است که در لحظات معنوی و روحانی خود می خواسته ایم با خدای خوبمان در میان بگذاریم و هرگز لفظش را پیدا نمی کردیم وقتی دعا آغاز می شود و ما هم همراهش می شویم چیزی نمی گذرد که خود را در عالمی دیگر احساس می کنیم واقعا که امام حسین علیه السلام چقدر حساب شده و دقیق آداب دعا را به جا می آرود تسبیح و تقدیس ذات مقدس پروردگار وارد می شود و با برشمردن بسیار از نعمت های مادی و غیر مادی که شاید ما هرگز برای سپاس از آن ها کلامی به زبان نیاورده باشیم و ارزششان را درک نمی کردیم همه ما را متوجه آن ها می کند و با دقت و ژرف نگری ما را به نعمت قرآن و اسلام که پناه و مأمن بشر هستند تا روز قیامت متوجه می سازد و با توصیف های دقیق و به جایی از آن ها (که شرح هر کلمه اش مبحثی جداگانه را می طلبد ) در خواست های متعالی و ارزشمند خود را به درگاه بی نیاز اظهار می دارد . سخنان امام حسین علیه السلام که از اعماق وجودش نشأت میگرفت آنچنان والاست قلم از توصیف آن عاجز است فقط باید وضویی ساخت و برای ساعتی دل از دنیا شست و وارد وادی آن شد و خود را در امواج معرفت و نورانیتش رها کرد آن وقت خود گواه خواهیم بود که این دعای با عظمت با روح و جان آدمی چه می کند . 1- ایشان دعای خود را با ستایش خداوند آغاز میکند، ستایشی زیبا و یکتا. «ستایش خداوندی را سزاست که چیزی قضایش را دور نمیسازد و از اعطا و بخشش او جلوگیری نمیکند و هیچ آفرینندهای آفرینش او را ندارد و او سخاوتمندی بیانتهاست» 2- بیان گوشهای از نعمتهای بیپایان خداوند که انسان را درتمام مراحل رشد تکامل دربر گرفته و یاد از مهر مادر و مواظبت و پرستاری آنان را از الطاف خداوند میشمرد. 3- به شکر نعمتهای الهی اشاره میکند و خود را از ادای یک شکر نیز عاجز میداند. 4- استغفار و انابه عاجزانه به درگاه خداوند و طلب مغفرت از بارگاه حق تعالی. هر فرازی از این دعا دریچهای از عشق و نور و محبت و توحید را در دل انسان میگشاید. ایشان با این دعا در صدد است انسان و خدا را بشناساند و نزدیکی آن دو را به هم نمایان کند. این نیایش منطقیترین رابطه خدا با انسان را توضیح میدهد. ایشان با همه وجود حضور خداوند و احاطه و اشراف او به همه ذرات هستی و نفوذ علم و قدرت و حیات او را به تکتک ذرات و موجودات عالم مشاهده مینماید و آن چه را میبیند بر زبان میراند. 5- فراگیری راه تعلیم و تربیت از خدا 6- شناخت و درخواست بهترین مسالتها. 7- تعلیم مفاهیم و ادبیات قرآن. پی نوشت : 1. کافی، ج 2، صفحه 66 2. فرهنگ دهخدا، ج 10، ص 15818 3. رسول جعفریان، آثار اسلامی مکه و مدینه، نشر مشعر فرآوری : محمدی مضامین والای دعای عرفه و تأثیر فراوان بر روح
وجه تسمیه روز عرفه:
اما به طور کلی ، برخی از موضوعات آن به شرح زیر است:
روز برآورده شدن حاجات و نزول رحمت الهی و روز بخشیده شدن و قبول توبه حضرت آدم و در شب و روز عرفه سفارش شده به مناجات با خدا برای گرفتن تمام خواسته ها و آرزوها و توبه از گناهان گذشته قبول است و دُعا در عرفه مُستَجاب است و کسى که آن شب را به عبادت به سر آورد اجر صد و هفتاد سال عبادت داشته باشد و هدف خداوند از عرفه دعوت از ما برای خوشبخت شدن در دنیا و بهشتی شدن بعد از مرگ است.
روز عرفه از اعیاد بزرگ است و روزى است که حق تعالى بندگان خویش را به عبادت و طاعت خود خوانده و بستر و احسان خود را براى ما گسترانیده و شیطان در این روز خوار و حقیرتر و رانده تر و خشمناکترین اوقات خواهد بود و سفارش شده از خدا ناامید نباشیم و هرچه میخواهیم از او بطلبیم و امام زین العابدین علیه السلام فرموده در این روز حتی بچه های در شکم مادر هم از فضل خدا بهره مند می شوند و امید بسیار برای قبول دعاست.
در کتاب مفاتیح در قسمت اعمال 9 ذی الحجه بطور کامل ذکر شده و بطور خلاصه عبارتند از :
1- غسل به نیت توبه و پاک شدن
2- خواندن دعای شب و روز عرفه
3- زیارت امام حسین علیه السلام که مقابل هزار حجّ و هزار عمره و هزار جهاد بلکه بالاتر است.
4- بعد از نماز عصر پیش از آنکه مشغول بخواندن دعاهاى عرفه شویم خواندم دو رکعت نماز با حضور قلب و آمرزش گناهان.
5- گرفتن روزه به شرط آنکه از خواندن دعا خسته نشویم مستحب است !
حدیث قدسی درباره عرفه
- خداى سبحان در عرفه به ملائکه مى فرماید: اى فرشتگان من! آیا بندگان و کنیزانم را که عبادت می کنند مىبینید که از گوشه و کنار دنیا ژولیده موى و غبار آلوده آمدند آیا مىدانید چه مىخواهند؟ فرشتگان عرضه مىدارند از تو درخواست آمرزش دارند پس خداى مىفرماید: شاهد باشید که من ایشان را آمرزیدم.
1- بهتر است در حرم امام حسین علیه السلام که فرشته ها اول در کربلا فرود می آیند اگر نشد دلت را روانه آنجا کن و خداى سبحان در قبال شهادت امام حسین (علیه السلام) چهار خصلت به او داد: در خاک قبرش شفا قرار داد و دعا را در زیر گنبد او اجابت مىکند و ائمه علیهم السلام را از فرزندان او قرار داد و روزهایى که زائرین زیارت قبرش مىکنند جزء عمرشان بحساب نمىآورد.
2- سپس در سرزمین عرفات که فرشتگان بعد از کربلا به مکه می آیند و اگر نشد دلت را روانه آنجا کن.
3- در مسجد که خدا می فرماید "بدانید که خانههاى من در زمین مساجدند"، و خوشا بحال بندهاى که در خانهاش تطهیر و غسل کند، سپس مرا در خانهام زیارت کند و خدا کریم تر از آن است که زائر و خواهان خود را دست خالى بازگرداند. و امام باقر ع وقتى نیاز و خواسته و مشکلی داشت به هنگام زوال ظهر آن را از خداوند درخواست مىکرد، وقتى مىخواست درخواست کند ابتدا صدقهاى مىداد و بوى خوش استشمام مىکرد و به مسجد مىرفت و براى حاجت خود دعا مىکرد. (مفاتیح الجنان)
1ـ ستایش حق تعالی:
ستایش سزاوار خداوندی است که کس نتواند از فرمان قضایش سرپیچد و مانعی نیست که وی را از اعطای عطایا، باز دارد. و صنعت هیچ صنعتگری به پای صنعت او نرسد. بخشنده بیدریغ است. اوست که بدایع خلقت را به سرشت و صنایع گوناگون وجود را با حکمت خویش استوار ساخت....
2- تجدید عهد و میثاق با خدا:
پروردگارا به سوی تو روی آورم. و به ربوبیت تو گواهی دهم. و اعتراف کنم که تو تربیت کننده و پرورنده منی. و بازگشتم به سوی توست. مرا با نعمت آغاز فرمودی قبل از این که چیز قابل ذکری باشم... .
3ـ خود شناسی:
و قبل از هدایت مرا با صنع زیبایت مورد رأفت و نعمتهای بیکرانت قرار دادی. آفرینشم را از قطره آبی روان پدید آوردی. و در تاریکیهای سهگانه جنینی سکونتم دادی: میان خون و گوشت و پوست. و مرا شاهد آفرینش خویش نگرداندی و هیچیک از امورم را به خودم وانگذاشتی... .
4ـ راز آفرینش انسان:
ولی مرا برای هدفی عالی یعنی هدایت (و رسیدن به کمال) موجودی کامل و سالم به دنیا آوردی. و در آن هنگام که کودکی خردسال در گهواره بودم، از حوادث حفظ کردی. و مرا از شیر شیرین و گوارا تغذیه نمودی. و دلهای پرستاران را به جانب من معطوف داشتی. و با محبت مادران به من گرمی و فروغ بخشیدی... .
5ـ تربیت انسان در دانشگاه الهی:
تا این که با گوهر سخن، مرا ناطق و گویا ساختی. و نعمتهای بیکرانت را بر من تمام کردی. و سال به سال بر رشد و تربیت من افزودی. تا این که فطرت و سرنوشتم، به کمال انسانی رسید. و از نظر توان اعتدال یافت. حجتت را بر من تمام کردی که معرفت و شناختت را به من الهام فرمودی... .
6ـ نعمتهای خداوند:
آری این لطف تو بود که از خاک پاک عنصر مرا بیافریدی. و راضی نشدی ای خدایم که نعمتی را از من دریغ داری. بلکه مرا از انواع وسائل زندگی برخوردار ساختی. با اقدام عظیم و مرحمت بیکرانت بر من . و با احسان عمیم خود نسبت به من، تا این که همه نعماتت را درباره من تکمیل فرمودی... .
7ـ شهادت به بیکرانی نعمتهای الهی:
الهی! من به حقیقت ایمانم، گواهی دهم. و نیز به تصمیمات متیقن خود و به توحید صریح و خالصم و به باطن نادیدنی نهادم. و پیوستهای جریان نور دیدهام. و خطوط ترسیم شده بر صفحه پیشانیام، و روزنههای تنفسیام، و نرمههای تیغه بینیام. و آوازگیرهای پرده گوشم و آنچه در درون لبهای من پنهان است... .
8ـ ناتوانی بشر از بجا آوردن شکر الهی:
گواهی میدهم ای پروردگار که اگر در طول قرون و اعصار زنده بمانم و بکوشم تا شکر یکی از نعمات تو بجا آورم، نتوانم مگر باز هم توفیق تو رفیقم شود، که آن خود مزید نعمت و مستوجب شکر دیگر، و ستایش جدید و ریشهدار باشد... .
9- ستایش خدای یگانه:
بنابر این من با تمام جد و جهد و توش و توانم تا آنجا که وسعم میرسد با ایمان و یقین قلبی گواهی میدهم. و اظهار میدارم:
حمد و ستایش خدایی را که فرزندی ندارد تا میراثبرش باشد. و در فرمانروایی نه شریکی دارد تا با وی در آفرینش بر ضدیت برخیزد و نه دستیاری دارد تا در ساختن جهان به وی کمک دهد... .
10ـ خواستههای یک انسان متعالی:
خداوندا، چنان کن که از تو بیم داشته باشم، آنچنان که گویی تو را میبینم و مرا با تقوایت رستگار کن! اما به خاطر گناهانم مرا به شقاوت دچار مساز! مقدر کن که سرنوشت من به خیر و صلاح من باشد. و در تقدیراتت خیر و برکت به من عطا فرما!
11ـ سپاس به تربیتهای الهی:
خداوندا! ستایش از آن توست که مرا آفریدی. و مرا شنوا و بینا گرداندی! و ستایش سزاوار توست که مرا بیافریدی و خلقتم را نیکو بیاراستی. به خاطر لطفی که به من داشتی والا... .
12ـ نیازهای تربیتی از خدا:
و مرا بر مشکلات روزگار، و کشمکش شبها و روزها یاری فرمای! و مرا از رنجهای این جهان و محنتهای آن جهان نجات بده و از شر بدیهایی که ستمکاران در زمین میکنند نگاه بدار... .
13ـ شکایت به پیشگاه خداوند:
خدایا! مرا به که وا میگذاری؟ آیا به خویشاوندی که پیوند خویشاوندی را خواهد گسست؟ یا به بیگانه که بر من بر آشفتد؟ یا به کسانی که مرا به استضعاف و استثمار کشانند؟ در صورتی که تو پروردگار من و مالک سرنوشت منی؟
14- ای مربی پیامبران و فرستنده کتب آسمانی:
ای خدای من و ای خدای پدران من! ابراهیم، اسماعیل، اسحاق و یعقوب، و ای پروردگار جبرائیل، میکائیل و اسرافیل. و ای تربیت کننده محمد، خاتم پیامبران و فرزندان برگزیدهاش. ای فرو فرستنده تورات، انجیل زبور و فرقان ... .
15- تو پناهگاه منی:
تو پناهگاه منی، به هنگامی که راهها با همه وسعت، بر من صعب و دشوار شوند و فراخنای زمین بر من تنگ گردد. و اگر رحمت تو نبود من اکنون جزء هلاک شدگان بودم. و تو مرا از خطاهایم باز میداری. و اگر پردهپوشی تو نبود از رسوایان بودم.
از دعاهای حضرت امام سجاد علیه السلام در روز عرفه است که:
خدایا! مرا شاکر و صابر گردان و مرا در چشم خویش خوار و در نظر مردم بزرگوار گردان .
خدایا! در همه کارها عاقبت ما را به خیر کن و ما را از خواری دنیا و عذاب آخرت نگهدار .
خدایا! مرا به علم توانگر ساز و به حلم زینت بخش و به تقوا عزیز کن و به عافیت زیبایی ده .
خدایا! از زوال(از بین رفتن، نابود شدن) نعمت و تغییر عافیت و غضب ناگهانی و همه چیزهایی که مایه ناخشنودی توست به تو پناه می برم .
خدایا! از اخلاق بد و اعمال بد و هوسهای بد و مرضهای بد به تو پناه می برم .
خدایا! سحرخیزی را بر امت من مبارک ساز .
خدایا! تو را به غیب دانی و قدرتی که بر آفرینش داری سوگند می دهم تا موقعی که زندگی را برای من بهتر می دانی مرا زنده نگهدار و موقعی که مرگ را برای من بهتر می دانی مرا بمیران .
خدایا! از تو می خواهم که ترس خود را در آشکار و نهان نصیب من کنی و در حال خشنودی و خشم کلمه اخلاص را به زبان من جاری نمایی و در حال فقر و توانگری میانه روی را شعار من سازی .
خدایا! چنان که خلقت مرا نیک کردی سیرتم را نیز نیک کن .
خداوندا! یک لحظه مرا به خودم واگذار مکن و چیزهای خوبی که به من بخشیده ای، از من باز مگیر.
خدایا بر محمد و خاندان پاکش درود فرست .
درودهای پربرکت و پاکیزه و فزاینده ای که صبح گاهان و شامگاهان در رسند،
و درود فرست بر ایشان و بر ارواح شان،
و کارشان را بر اساس تقوا فراهم آور،
و احوالشان را به سامان آر،
و ما را به رحمت خود در جایگاه امن و امان در کنار ایشان قرار ده،
ای مهربانترین مهربانان.( منتخبی از دعای امام سجاد علیه السلام در روز عرفه، مترجم: حسین انصاریان)