عرفان های نوظهور را باید شناخت و در مقابل آنها اقدامات لازم را انجام دهیم و این از وظایف هر مسلمان آشنا به دین و مذهبش است که بداند جنگ فرهنگی و مذهبی مرز مشخص و زمان معینی ندارد. وما باید دجال های زمانمان را برای مقابله با آنها بشناسیم . در این مورد آیت الله مکارم شیرازی در مورد اشخاص منحرفی که با حضور در اطراف مسجد مقدس جمکران و کوه خضر نبی خود را به دروغ رابطان با آن حضرت معرفی می نمایند. گفت: این افراد مسایل اخلاقی فراوانی را در حال انتشار دارند و در واقع همان دجالهای قبل از ظهور حضرت ولی عصر(عج) هستند.
پىنوشتها : ٭ برگرفته از: امام مهدی(ع)، موجود موعود.
غیبت امام زمان همواره مسئلهای مهم، معتبر و اصیل بوده است، به گونهای که همة معصومان(ع) از نبی مکرم اسلام(ص) تا امام عسکری(ع) بارها به وجود مبارک ایشان و ویژگیهایشان اشاره فرمودهاند روایات مجامع روایی شیعه و غیر شیعه در اینباره نه از حد استفاضه بلکه از تواتر متعارف نیز فزونتر است.
محمّدبن عثمان عَمْری1 میگوید: «از پدرم شنیدم که در خدمت امام حسن عسکری(ع) بودم که پدرم پرسید: این سخن حق است که پیامبر فرمودهاند: من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتةً جاهلیةً»؟ فرمود: «آری، این سخن درست است و هیچ تردیدی در آن نیست». همانطور که شکی در روز بودن این روز روشن نیست: سپس پدرم عرض کرد: پس از اینکه شما رحلت کردید، امام بعد از شما کیست؟ امام عسکری(ع) به نام مبارک حضرت ولی عصر(ع) اشاره کردو آنگاه فرمود: او غیبتی طولانی دارد که در آن عدّهای سرگردان، گروهی هلاک و دستهای دچار تردید میشوند.2
بر این اساس، غیبت ولی عصر(ع) برای بسیاری دشوار میآید و شکوک و شبهات اذهان بسیاری را مسموم میکند و عدّهای میگویند که چگونه میشود انسانی بیش از هزار سال زنده بماند و گروهی سخن میرانند که از کجا معلوم است که بیاید و کسان دیگر شبهادت دیگری، سادهتر یا پیچیدهتر را در اذهان میپرورند و آن را میپراکنند.
از سویی دیگر، زمان ظهور وجود مبارک بقیّه الله الاعظم(ع) معلوم نیست ـ گر چه ما باید همواره منتظر ظهور خجسته حضرتشان باشیم ـ و امکان دارد خدای نخواسته غیبت ایشان طولانی شود و تردیدها، شکوک و شبههها نیز افزایش یابد! چه کنیم تا به این تردیدها در ابعاد فردی یا اجتماعی مبتلا نشویم؟ درباره مسائل و مباحت دینی، به ویژه چالشهای فراروی حکومت اسلامی نظیر مبحث ولایت فقیه، به دام قرائتهای مختلف گرفتار نیاییم؟ در باتلاق شبهات فرو نرویم و با شناخت اصیل امام و امامت مشکلات موجود در این زمان را باز شناخته و بگشاییم؟
شناخت ولیّ خدا و امام عصر(ع) تنها راه نجات و رستگاری است که با درخواست از ذات اقدس خداوند و مجاهدة علمی و عملی شدنی است.
وعدة نجات از جهالت و رهایی از ظلمت گمراهی، دل انسانهای بصیر را از دیرباز به خود مشغول داشته است، به همین سبب بعضی شاگردان خاص اهل بیت(ع) برای یافتن طریق هدایت سؤالاتی دربارة معرفت آخرین حجّت الهی در محضر ایشان مطرح کردهاند، چنانکه جناب «زراره» میگوید: «از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: قائم ما پیش از قیام خود، غیبتی طولانی خواهد داشت. عرض کردم: چرا؟ فرمود: اگر ظاهر باشد او را میکشند؛ سپس فرمود: ای زراره! اوست که انتظارش را میکشند و مردم در ولادتش شک میکنند؛ برخی میگویند پدرش از دنیا رفته و فرزندی از خود به جای نگذارده است؛ بعضی میگویند در شکم مادرش است؛ گروهی گویند غایب است؛ دستهای گویند به دنیا نیامده و عدّهای دیگر گویند دو سال قبل از وفات پدرش به دنیا آمد! همان، موعود منتظر است؛ ولی خدای والا میخواهد تا شیعیان را بیازماید و در این آزمایش دشوار، باطلگرایان دچار تردید میشوند».
زراره (که گویا از چنین فضای پر شبههای هراسناک گردید، و به فکر چاره افتاده) گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: فدایتان شوم! اگر من در آن زمان بودم چه کنم؟ آن حضرت فرمود: اگر آن زمان را ادارک کردی، پیوسته دل به این دعا مشغول دار: «اللّهم عرّفنی نفسک، فأنّک إن لم تعرفنی نفسک لم أعرف نبیّک، اللّهم عرّفنی رسولک، فإنّک إن لم تعرّفنی رسولک لم أعرف حجّتک. اللّهم عرّفنی حجّتک، فإنّک إن لم تعرّفنی حجّتک ضللت عن دینی».3
دعا تنها مجموعهای از الفاظ برای خواندن و درخواست کردن نیست، بلکه معارف عمیق و درسهای ارزشمندی در دعای معصومان(ع) نهفته است که فهم آنها و تأمّل در آموزههایشان ارزشمند علمی و عملی به بار میآورد، چنانکه زراره در پی آن است با این درس گرانقدر مشکل خویش را بگشاید.
برای شناخت مقام والای امامت و شخصیّت منحصر به فرد امام عصر(ع) راههای فراوانی هست؛ بررسی دعاها و زیارتهایی که از خود امام عصر(ع) رسیده است و یا فرموده امامان دیگر(ع) در بارة آن حضرت از بهترین این راههاست.
همانگونه که تأمّل در عبارات «نهجالبلاغه»، سخنان سیّد الشهدا(ع) از آغاز تا پایان حادثه کربلا، معارف بلند «صحیفة سجّادیه» گویای برنامههای امام علی، امام حسین و امام سجّاد(ع) اند و از ایجاد حوزههای علمی و برگزاری مناظرات علمی برنامه صادقین(ع) استنباط میگردد، از ادعیة مأثور یا مرتبط با امام عصر(ع) برنامههای ایشان فهمیده میشود؛ زیرا وقتی امامی دعا میکند، علاوه بر مقتضیات دعا، ویژگیهای امامت و وظیفة امام در برابر امّت و چگونگی پیوند امام با امّت و تأثیر ملکی و ملکوتی امام را تشریح میکند.
بر این پایه، کسی که میخواهد وجود مبارک ولیّعصر(ع) را بشناسد، بهتر است زیارتها و دعاهای مرتبط با آن حضرت را به دقت بررسی کند، تا به حریم معرفت آن امام همام بار یابد.
از سوی دیگر، شناخت امام زمان(ع) مراتبی دارد که تأثیر گذاری آنها در زدودن غبار جاهلیّت و پاک کردن گرد تحجّر و ارتجاع یکسان نیست؛ زیرا آثار هر مرتبه از معرفت در تبیین انتظار حقیقی و صحیح، با مرتبه دیگر متفاوت است؛ مثلاً شناخت شناسنامهای امام عصر(ع) و دانستن تاریخ ولادت و زمان غیبت صغرا و کبرا و امثال آن، هرگز همانند معرفت معنای حقیقی امامت و شناخت حقیقت ولایت و انطباق انحصاری آن شخصیّت حقوقی در فلان شخص حقیقی نخواهد بود؛
همانطور که براهین حدوث، نظم، امکان ماهوی، امکان فقری و نظایر آنها برای شناخت خدا راهگشاست؛ امّا آنکه خدا را با الوهیّت میشناسد، بهترین راه معرفت خداوند را پیموده و خدا شناس خوبی شده است؛ و نظیر اینکه هر چند شناخت رسول از راه معجزه [کافی است، ولی] مربته بالای معرفت را تأمین نمیکند؛ امّا آن که رسول را با علم به رسالت میشناسد، از معرفت آن حضرت به سبب معجزه بینیاز میشود؛ چرا که وقتی معنی الوهیت و رسالت فهمیده شد، خداوند و رسول شناخته میشوند.
در روایت کلینی و صدوق است که ولی امر با این خصوصیّات شناخته میشود: «اعرفوا الله بالله و الرسول بالرسالة و أولی بالامر بالمعروف و العدل و الاحسان؛ خدا را با خدا، رسول را با رسالت و اولیالامر را با امر کردن به معروف و عدل و احسان بشناسید».4 امّا این نقل کافی نیست، زیرا هرگز با صرف امر به معروف و عدل و احسان نمیتوان ولی امر را شناخت، چون آمران به معروف و... بسیارند، به همین دلیل در نقل دیگری فرمود: «... بالمعروف و العدل و الاحسان؛ ... با معروف و عدل و احسان».5 نه «بالأمر بالمعروف؛ امر کردن به معروف»، زیرا امام با معروف، عدل و احسان شناخته میشود نه با امر به آنها، آن که ولی خداست و ولایت امر را بر عهده دارد به دستور دادن به معروف، عدل و احسان بسنده نمیکند بلکه سنّت او معروف و سیرتش عدل و سریرة او احسان است.
اگر کسی معروف شناس باشد، حقیقت آن را در ولیّامر در مییابد. همانطور که شناسندة عدل و احسان، عدل و احسان را در سنّت و سریرة و سیرة امام مشاهده میکند و در مییابد که او صاحب مقام ولایت است.
نویسنده:آیتالله جوادی آملی
1. از وکلای امام حسن عسکری(ع).
2.کمالالدّین، ج2، ص81؛ کفایـة الاثر، ص296؛ کشفالغمه، ج2، ص528.
3.الکافی، ج1، ص337؛ کمالالدّین، ج2، ص12.
4.الکافی، ج1، ص85؛ التوحید، صدوق، ص286.
5.الکافی، ج1، ص85؛ التوحید، صدوق، ص286.
انتظار عبارت است از اینکه آماده باشیم، شمشیر و تفنگ در دست، تمرین کنیم و آموزش نظامی ببینیم. خود را آماده سازیم. مراقب و نگهبان بگماریم و رادارها را فعال کنیم تا زمان حملة ناگهانی دشمن را دریابیم. این معنی انتظار است. ما در انتظار حضرت مهدی(ع) هستیم. آن حضرت، پس از آنکه ظلم و جور جهان را فرا گرفت، چه خواهد کرد؟ او میآید و عدل و داد را در جهان حاکم میکند. این آرزو چقدر عظیم است و این هدف چقدر بزرگ! مهدی(ع) تنها کسی است که جهان را پس از گسترش ستمکاری، از عدل و داد پر خواهد کرد. این حادثة بزرگی است که هیچ چیز جز صاحب آن، بزرگتر از آن نخواهد بود. آیا این حادثه تنها به دست حضرت مهدی(ع) روی میدهد؟ طبیعتاً نه. ما باید همکاری و همیاری کنیم. ما میخواهیم امام عصر(ع) به تمام و کمال در جهان ظهور کند. علم او، هنر او، قدرت و تربیت او ظهور کند. ما باید آماده باشیم. زمانی که از ما دعوت میشود، چه باید بکنیم؟ ما باید آمادة ایفای نقش خود باشیم. هنگامی که آن حضرت فریاد «ای مردم!» برمیآورد، او را لبیک بگوییم. باید آماده باشیم و از هر چه داریم دست بشوییم. در حال آماده باش و با آمادگی کامل به کمک او بشتابیم. اگر جز این است، پس معنی انتظار چیست؟ انتظار یعنی آمادگی، بسیج شدن، آموزش و آمادگی روحی، روانی، فکری، معنوی و جسمی و نیز آمادگی تکنولوژیک و نظامی.
الحمد لله رب العالمین و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم
و الصلاه و السلام علی خیر خلقه و خاتم انبیائه و رسله سیدنا و نبینا و شفیع ذنوبنا ابی القاسم محمد صلی الله علیه و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین لاسیما بقیت الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین له الفداء.
موضوع بحث, اثبات وجود مقدس حضرت بقیت الله الاعظم, امام عصرـ ارواحنافداه ـ بر اساس دلایل عقلی است. روشی را که برای اثبات این مطلب از نظر عقل برگزیده ایم, روش معروف منطقی به نام روش ((سبر و تقسیم)) است که آن را روش ((تردید)) نیز گفته اند. از این روش, متکلمان امامیه در کتاب های کلامی خود بهره برده اند; از جمله شیخ طوسی, در کتاب الغیبه بر اساس این روش, بر وجود حضرت امام عصر ـ ارواحنافداه ـ استدلال کرده است. قبل از ایشان, سید مرتضی در کتاب الذخیره و دیگر کتاب های مربوط به مسئله ی امامت این روش را به کار گرفته است و قبل از سید مرتضی, شیخ مفید در آثار مربوط به مسئله ی مهدویت و امام عصر(عج) از این روش استفاده کرده است.
«جمعه» روز مقدس و با فضیلتی است و در روایات مروی از امام معصوم (ع) جزء اعیاد شمرده شده است و حضرت رسول اکرم (ص) آن را «سید الایام» یعنی «سرور روزها» نامیده است. الف) فضیلت های روز جمعه 1_ از حضرت رسول اکرم (ص) روایت شده است که شب و روز جمعه 24 ساعت است و در هر ساعت آن حق تعالی 600 هزار کس را از جهنم آزاد کند. 2_ از حضرت امام صادق (ع) نقل است که هر کس بین ظهر پنجشنبه تا ظهر روز جمعه بمیرد خداوند او را از فشار قبر نگاه دارد. 3_ از همان حضرت (ع) روایت است که جمعه دارای حق و حرمتی بزرگ است. پس مبادا حرمت آن را ضایع گردانی. لذا از عبادات خدا چیزی فرو مگذار و با انجام کارهای نیکو به سوی پروردگار تقرب جو و هم محرمات الهی را فرو گذار، چرا که در این روز خداوند ثواب نیکی ها را مضاعف می کند و عقوبت گناهان را محو می نماید. 4_ از همان امام همام (ع) نقل است که شب جمعه از نظر فضیلت همانند روز جمعه است. بدرستی که خداوند عالم در شب جمعه، فرشتگان را جهت اکرام مومنان به آسمان اول می فرستد تا حسنات آنها را زیاد کند و گناهانشان را بیامرزد . پس تا می توانید شب جمعه را زنده داری کنید و تا صبح به دعا و نماز بپردازید. 5_ از آن امام بزرگوار (ع) روایت شده که چون شب جمعه می آید ماهیان دریا سر از آب در می آورند و وحوش صحراگردن می کشند و پرورگار را ندا می کنند که خدایا ما را به خاطر گناه آدمیان عذاب نکن. 6_ از امام محمد باقر (ع) روایت شده که خداوند تعالی در هر شب جمعه فرشته ای را مامور می کند که از فراز عرش ندا می کند که آیا بنده مومنی هست که روزی اش تنگ شده باشد و پیش از طلوع صبح جمعه از من بخواهد روزی اش را زیاد گردانم تا من پیش از طلوع صبح روزی او را گشاده سازم؟ آیا بنده مومن بیماری هست که پیش از طلوع صبح جمعه از من درخواست کند او را شفا دهم که البته پیش از طلوع صبح او را سلامتی عطا خواهم کرد. آیا بنده مومن غمگین زندانی وجود دارد که قبل از طلوع صبح جمعه از من بخواهد تا او را از زندان رها سازم و اندوهش را چاره کنم که البته دعایش را مستجاب خواهم ساخت و پیوسته آن فرشته این ندا را در می دهد تا صبح جمعه بدمد. 7_ از مولا امیر المومنین (ع) نقل است که فرمودند: از جمله فضیلت های روز جمعه آن است که هر کس در آن روز از خدایش حاجتی داشته باشد پروردگار بزرگ ، آن را برآورده می سازد . اگر گروهی مستوجب عذاب باشند ، چون در شب و روز جمعه دعا کنند خدا آن عذاب را از آنان برگیرد. ب) کارهای پسندیده در شب جمعه 1_ بسیار تسبیحات اربعه گفتن یعنی : سبحان الله و الحمدلله و لا اله الاالله والله اکبر. 2_ شیخ طوسی فرمود که در آخر روز پنج شنبه ، استغفار کردن استجاب فروان دارد. 3_ خواندن سوره های بنی اسرائیل ، کهف، الم سجده، یس ،صاد، احقاف، واقعه ، معم، سجده، حم دخان ، طور ، ساعه، جمعه و چنانچه کسی فرصت ندارد فقط سوره واقعه و سوره های ماقبل آن را بخواند. روایت است هر کس در هر شب جمعه سوره مبارکه جمعه را بخواند، کفاره او از آن جمعه تا جمعه دیگر خواهد بود. 4_ در رکعت اول نماز مغرب و عشاء سوزه جمعه را بخواند و در رکعت دوم نماز مغرب سوره توحید و در رکعت دوم نماز عشا، سوره اعلی را قرائت کند. 5_ در حق مومنان دعا بسیار کند چنانچه از حضرت فاطمه زهرا (س) روایت شده اگر کسی برای ده نفر از برادران مومن در گذشته خویش طلب آمرزش کند بهشت بر او واجب شود. نوشته شده توسط : کلوب گلباران
سلام بر مهدی! بر عدالت گستر عالم! برخورشید آفتاب آفرین و ذخیره خدا بر روی زمین!
سلام بر او که نامش مفتاح فتوح است و یادش معراج قلوب! مِهرش کلید گنج مقصود است و قهرش جحیم خشم معبود!
مولا!
می خواهم حدیث پریشانی دل را بنگارم اما سیلابه های اشک امان از کفم ربوده است.
می خواهم حکایت جنون آمیز دلدادگیم را واگویم ولی گره های بغض گلویم را فشرده است.
می خواهم منتظر بمانم و بارانتظار را همچنان بر دوش کشم اما چه کنم که سنگینی این بار پشتم را خمیده است.
ای رحمت عالمیان! و ای تتمه دور زمان!
دیگر بس است این سوز طاقت سوز هجران.
جانا! تا به کی در پشت پنجره انتظار رؤیای آمدنت را به نظاره بنشینیم؟
آیا نه وقت آن رسیده که نقاب از چهره برگیری و بازار حسن فروشان جهان را به یکباره رونق ببری؟!
هزار و اندیست که چشم به راهان قدومت، بر لب فغان دارند و بر جگر خراش.
هزارواندیست که دلهای منتظران، در تمنای وصالت، در بساط آه می پرورند ودر سینه داغ.
عمری است که در کوچه سارانتظارسرگردان وحیرانیم. دیری است که در کویرستان غیبت عطشان و بی قراریم. چه می شود اگرشب سرد و فسرده فراق را به صبح دل انگیز وصال آذین بندی؟
چگونه است که این همه طلب و تمنا گره از کارفرو بسته ما نمی گشاید؟ بگو چه چاره کنیم؟
آری!
... اینک همسفر با قافله منتظران دست انابت به امید اجابت به درگاه حق جل و علا برمی داریم و خدای را به تضرع و زاری می خوانیم که:
تتمه ظهور دولت حجتت را به لطف و کرمت بر ما ببخش!
مولا !من، یتیم را معنا میکنم اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج برای دانلود مولودی آقا سلام 202 را کلیک کنید تهیه و تنظیم از منتظر ظهور
هرجا غلط گفتم خودت تصحیحش کن : یتیم یعنی: توی دنیا هرجا گیر کردی عجیب هوس پشت و پناه کنی و آن پشت و پناه همیشه جایش خالی باشد.
یتیم یعنی وقتی سایهی پر مهر پدری را بر سر بچهاش میبینی از اعماق وجودت آرزو کنی کاش آن بچه تو بودی و آن دست پر مهر دست پدر تو!
یتیم یعنی آقای مدیر کارنامهات را به تو میدهد و تو با خوشحالی میگیری و وقتی به جای خالی امضای پدر فکر میکنی همهی لبخندت لابهلای غصههایت گم میشود!
یتیم یعنی ناپدریات هرروز به تو وعدهی اسباببازیها و شادیهای لحظهای بدهد، اما تو توی دلت منتظر یک شادی همیشگی باشی!
یتیم یعنی هرشب سر به بالین گذاشتن و آرام با گمشدهات درد و دل کردن و نبودن هر روزش را شمردن!دیدی آقا، یتیم یعنی همین !یعنی من .یعنی آن کودک فلسطینی،
همان سیل زدهی پاکستانی،یعنی ما،کل آدمهای دنیا !که وقتی از خفقان دنیا دلمان میگیرد نیستی تا پشت و پناهمان باشی.نیستی تا دست پرمهرت را بر سرمان بکشی.که دوشنبه و پنجشنبه که کارنامهمان را میبینی جای امضاء را خالی میگذاری و از طرف ما ضمانت میکنی:"تا هفتهی دیگر خودش را درست میکند"یعنی یک دنیا پر از ناپدری!تو را صاحب زمان صدا میزنیم اما باورمان آن است که یتیم زمانهایم!
تو را گل خوشبوی نرگس مینامیم اما دریغ که چشم و گوش و دلمان حتی برای ثانیهای عطر حضورت را احساس نکرده است !تو را... فقط با نامهایت میشناسیم !!!ای تنها پناه لحظههای تنهایی و بیپناهیمان!ما را ببخش که هرازگاهی که درمانده میشویم و تو را وسیله قرار میدهیم برای استجابت دعاهایمان نهایت منتظربودنمان در این خلاصه میشود که دعا میکنیم:"ولا تنسا ذکره و انتظاره و الایمان به وقوه الیقین فی ظهوره و الدعا له و الصلوه علیه"میبینی آقایم؟
حتی برای به یاد داشتنت هم باید دعا کنیم باید دعا کنیم تا به تو ایمان بیاوریم!!شرمندهایم که باید بگوییم :تو را گم کردهایم !آقا جان
دعا کن تا برای فرج خودمان دعا کنیم!تا بدانیم بر سر سفرهای که مدتهاست ریزه خوار آنیم هنوز صاحب خانه نیامده است !تا بفهمیم از بیگناهی ما نیست که بلایی نمیآید. گناه ما این است که "و ما کان الله لیعذبهم و انت فیهم"را فراموش کردهایم.مولای من!دعا کن تو را با وجود تمام بد عهدیهایمان صدا بزنیم و مقیم کوی انتظارت شویم که تو بر ما از خودمان مشتاقتری!
در گذشته فردى زندگی میکرد که میخواست، موجود مبارکى باشد. البته فرد فقط از راه وحى و الهامات الهى میتواند خود را به این واقعیات تبدیل کند. صبح که از منزل بیرون مىآمد، مىگفت: همواره در گوشم این سخن پیامبر(صلی الله علیه و آله) طنین انداز است که: «مَن أصبَحَ و لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِمٍ»؛ از خانه که بیرون مىروى همت، اراده و نیت تو بر این باشد که هر مشکلى را مردم داشتند، با شوق و نشاط حل کنى، اگر نه از ما مسلمانها نیستى. شبى به منزل آمد، همسرش دید که خیلى ناراحت است. از او پرسید: حادثهاى رخ داده است؟ گفت: نه. پرسید: امروز کاسبى نکردى؟ خوب کاسبى کردم. پرسید: پس چرا گرفتهاى؟ شام نمىخورى، نمىخوابى؟ گفت: از صبح امروز تا الان که وارد منزل شدم کار خیر انجام ندادم. بسیار روز بدى بود. حال خود را با این فرد مقایسه کنیم که: بعضىها روز بسیار گرم را روز بدى مىدانند. روزى را که پروردگار به خاطر زمین، نباتات و رسیدن میوهها گرم مىکند، روز بدى مىدانند. فردی دوستش را خواب دید، پرسید: چه خبر از برزخ؟ گفت: فعلاً اوّلین مسئلهاى که براى من مطرح شده، این است که در تمام دوره عمرم، یک روز گفتم: عجب هواى گرمى. از من مىپرسند که کدام یک از سرما و گرماى ما، بىحکمت و بدون عدالت بود؟ ما که به حکمت کار مىکردیم، چرا گفتى که عجب هواى گرمى! البته این سختگیری برای کسانی است که درجات روحى بالایی دارند، چرا که در این صورت تکالیف فرق مىکند، به تناسب اوجگیرى انسان، توقعات وجود مقدّس پروردگار هم در مورد انسان اوج مىگیرد. آیا ما نیز به این روایت رسول خدا( صلی الله علیه و آله) عمل می کنیم؟! چقدر به اطرافیان و همشهریان و همنوعان خود توجه داریم؟ چقدر به فکر یتیمان شهرمان هستیم ؟ و هزاران چرای دیگر که اگر کمی فکر کنیم می بینیم که شاید خیلی از ما به این روایت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) توجه نمی کنیم!! برگرفته از کتاب نفس، حجة الاسلام حسین انصاریان.
غیبت امام زمان (عج)از اموری است که عقل بشر به تنهایی از کشف همه ی اسرار آن ناتوان است و پیوسته مورد سؤال قرار گرفته و فکرها را مشغول نموده است; ولی باید توجّه داشت که بر اساس برخی روایات، علّت و فلسفه ی واقعی غیبت امام مهدی(علیه السلام)سرّی از اسرار الهی است که حکمت آن بر بندگان پوشیده است و جز خدا و امامان معصوم(علیهم السلام)کسی از آن اطلاع کافی و کامل ندارد و تنها بعد از ظهور آن حضرت این مطلب روشن خواهد شد; لذا پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: یا جابر! انّ هذا الأمر امرٌ من أمر الله و سرّ من سرّ الله، مطوّی عن عباده فایّاک والشّک فی أمر الله فهو کفر[1]; ای جابر! (غیبت امام زمان) سرّی از اسرار الهی می باشد که بر بندگان پوشیده است. مبادا در امر خدا شک کنی، چرا که تردید در امر خدا کفر است. عبدالله بن فضل هاشمی روایت کرده است: از امام صادق(علیه السلام) شنیدم که می فرمود: همانا برای «صاحب الامر» غیبتی تخلف ناپذیر است، به طوری که اهل باطل در آن تردید می کنند. عرض کردم: یابن رسول الله! چرا غیبت می کند؟ فرمود: به علتی که به ما اجازه نداده اند آشکار سازیم. عرض کردم: چه حکمتی در غیبت اوست؟ فرمود: همان حکمتی که در غیبت حجّت های پیش از او بوده است. حکمت غیبتِ قائم بعد از آمدن خود او ظاهر می شود، چنان که حکمت سوراخ کردن کشتی توسط خضر و کشتن آن بچه و تعمیر دیوار، برای حضرت موسی(علیه السلام)ظاهر نگشت، مگر موقعی که خواستند از هم جدا شوند.[2] بنابراین، نمی توان به همه ی اسرار غیبت آن حضرت پی برد; امّا با استفاده از روایات معصومین(علیهم السلام) به برخی از این حکمت ها اشاره می کنیم: الف) آزمایش مردم چنان که می دانیم یکی از سنّت های ثابت الهی، آزمایش بندگان و گزینش صالحان و پاکان است، به طوری که صحنه ی زندگی همواره صحنه ی امتحان و آزمایش است، تا بندگان در پرتو ایمان و استقامت و تسلیم خویش در پیروی از اوامر خداوند تربیت شوند و به کمال برسند و استعدادهای نهفته ی آنان شکوفا گردد; لذا در برخی از روایات آمده است که فلسفه ی غیبت امام زمان (عج) آزمایش مردم است. در این زمینه به چند روایت توجّه می کنیم: 1. رسول اکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: ذاک الّذی یغیب عن شیعته و اوْلیائه غیْبةً، لا یثْبت فیها علی القوْل بِامامتِه اِلّا من امْتحَن اللهُ قلْبَه للاْیمان[3]; او (امام زمان(علیه السلام)) کسی است که از یاران و شیعیانش غایب می شود، غیبتی که در آن کسی در اعتقاد به امامت حضرت ثابت نمی ماند، مگر کسی که خدا قلبش را به ایمان آزموده باشد. 2. امام حسین(علیه السلام) می فرماید: له غیبة یرتدّ فیها اقوام و یثبت علی الدّین فیها آخرون... أما انّ الصابر فی غیبته علی الأذی والتکذیب بمنزلة المجاهد بالسیف بین یدی رسول الله(صلی الله علیه وآله);[4] برای امام مهدی (عج) غیبتی است. در این غیبت برخی از دین برمی گردند و برخی ثابت قدم می مانند. هر کس در این غیبت صبر کند و بر مشکلاتی که از سوی دشمنان ایجاد می شود استقامت کند، به قدری از اجر خداوند بهره مند می گردد که گویا در کنار پیامبر(صلی الله علیه وآله) با شمشیر با دشمنان جنگیده است. 3. پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) ضمن حدیث مفصلی می فرماید: مهدی از دیدگان پیروانش غایب می شود و جز کسانی که خدا دل های آنان را شایسته ی ایمان قرار داد، در اعتقاد و امامت او استوار نمی مانند.[5] 4. امام صادق(علیه السلام) فرمود: ان الله عزّوجلّ یحبّ أنْ یمتحن الشیعة[6]; خدای عزّوجلّ دوست دارد شیعه را امتحان کند (غیبت امام مهدی(عج) امتحان پیروان و شیعه است). ب) آزادی از بیعت طاغوت های زمان در برخی از روایات اسلامی آمده است که علّت و حکمت غیبت امام مهدی(علیه السلام) این است که آن حضرت به وسیله ی غیبت از یوغ بیعت با طاغوت های زمان آزاد می شود و بیعت با هیچ حاکمی را بر عهده ندارد، تا بتواند در زمان قیام خود آزادانه تلاش کند. دیگر امامان، از روی تقیه، حکومت ها را به رسمیت می شناختند، ولی امام مهدی(علیه السلام)مأمور به تقیه نیست و به همین جهت با حکومت ها و طاغوت های زمان بیعت نمی کند. اگر غیبت آن حضرت نباشد، این امر شدنی نیست. امام حسن مجتبی(علیه السلام) در این باره فرمود: ما منّا احد الّا و یقع فی عنقه بیعة لطاغیة زمانه الّا القائم الّذی یصلّی روح الله عیسی بن مریم خلفه فانّ الله عزّوجلّ یخفی ولادته و یغیب شخصه لئلّا یکون لاحد فی عنقه بیعة...[7]; هر کدام از ما (امامان اهل بیت(علیهم السلام) ) در زمان خود بیعت حاکمان و طاغوت های زمان را از روی تقیه به عهده گرفته ایم، مگر امام مهدی(علیه السلام) که عیسی بن مریم به امامت آن حضرت نماز می گذارد. خداوند ولادت او را مخفی نگه داشت و برای او غیبتی در نظر گرفت، تا زمانی که قیام می کند بر گردنش بیعت حاکمی نباشد. ج) حفظ جان امام مهدی (عج) خداوند به وسیله ی غیبت امام دوازدهم(علیه السلام) جانش را از شر دشمنان حفظ نموده است. اگر غیبت امام مهدی(علیه السلام) نبود، «معتمد» عباسی که به خون آن حضرت تشنه بود، امام مهدی(علیه السلام)را نیز، مانند پدران بزرگوار آن حضرت، شهید می کرد و زمین از حجت خداوندی خالی می شد. در این باره روایات فراوانی از امامان معصوم(علیهم السلام) به ما رسیده است; از جمله امام پنجم(علیه السلام)فرمود: انّ للقائم غیبة قبل أن یقوم، قال: قلت: و لم؟ قال: یخاف[8]; برای قائم ما (امام مهدی(علیه السلام)) قبل از آن که به پاخیزد غیبتی است. راوی پرسید: برای چه؟ حضرت فرمود: به جهت این که ترس از کشته شدن او وجود دارد. گفتنی است با توجه به متن و مدلول التزامی روایات، حکمت های دیگری برای غیبت آن حضرت ذکر شده است که برای اطلاع بیش تر می توان به کتاب های الغیبة شیخ طوسی و الغیبة نعمانی و کمال الدین و تمام النعمة، رجوع کرد. پی نوشتها: [1]. محمد باقر مجلسی، بحالارانوار، (تهران: المکتبة الاسلامیة، چ 4، 1362)، ج 51، باب 1، ص 73، حدیث 18. [2]. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، (تهران: چاپ اسلامیه، 1379 ق)، ج 2، ترجمه ی آیت الله کمره ای، ص 482. [3]. محمد باقر مجلسی، بحالارانوار، ج 36، ص 250. [4]. همان، ج 51، ص 133، باب 3، حدیث 4. [5]. صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، (تهران: مرکز نشر کتاب، 1373 ق)، ص 101، فصل 1، باب 8، ح 4. [6]. اصول کافی، ج 1، ص 337، باب فی الغیبة، حدیث 5. [7]. محمد باقر مجلسی، همان، ج 51، ص 132. [8]. همان، ج 52، ص 98. منبع: نشریه صباح – شماره 7 و 8
یکی از خواست های بنیادین بشر خسته ی امروز، یافتن دور نمایی از آینده ای روشن و پر امید است که از بدو پیدایش انسان و هبوط حضرت آدم تاکنون، بشارت فرا رسیدن آن داده شده است: آینده ای درخشان که شکوه و عظمت آن دل های مالامال از انتظار و شوق را مدهوش خود کرده و همین جذابیت، بستر طرح پرسش های گوناگونی درباره ی آن شده است. یکی از این پرسش ها درباره ی آثار و تحولات ظهور و موعود ادیان است. باید گفت در این دوره بشر شاهد تحولات شگرفی در زمینه های مختلف خواهد شد که همگی در راستای تکامل جامعه ی بشری قرار دارند, لذا, نخست لازم است تصویر روشنی از واژه ی تکامل داشته باشیم و سپس به جنبه های مختلف آن بپردازیم. باید توجه داشت هر موجودی زمینه ها و استعدادهای وصول به فعلیت هایی را دارد که متناسب با آن و سازگار با طبیعت و سرشت و استعدادهای درونی اش هستند, از این رو کمال هر چیز عبارت است از: «رسیدن شیء به فعلیت و وضعیتی که با آن ملایم و سازگار باشد» ( احمد واعظی, انسان از دیدگاه اسلامی، ص 149, انتشارات سمت، چاپ اول، 1377).